[ویکی فقه] حمل بر سبیل کیف یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای از اقسام حمل عَرَضی است. حمل بر سبیل کیف نوعی از حمل عرضی است که محمول آن، حالت و چگونگی موضوع را بیان می کند؛ مانند: انسان سفید است. مستندات مقاله در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، منطق صوری. • ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).• قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا. ۱. ↑ ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۲۳۲.۲. ↑ قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا، ص۳۳۴. ...
جملاتی از کاربرد کلمه حمل بر سبیل کیف
پس متعين آن است كه آيات را حمل بر جنگندگان اسلام كنيم ، و سياق آيات مخصوصا جمله(فالمغيرات صبحا)، و جمله (فوسطن به جمعا) مى رساند كه منظور همانجنگندگان است ، كه خداى تعالى در اين آيات به آنان سوگند ياد كرده ، و حرف(فاء) در آيات چهارگانه دلالت دارد بر اينكه مضمون آنها مترتب بر همين سوگنداست .
وقتى بعد از قتل ((حكيم به جبله )) و يارانش و بيرون راندن ((عثمان بن حنيف )) والىبصره ، شهر به طور كامل به تصرف عايشه وطلحه و زبير در آمد؛ طلحه و زبيردرباره نماز گزاردن با مردم اختلاف نظر پيدا كردند. به اين معنا كه هر كدام مىخواستند امام جماعت او باشد! و هر يك از اين بيم داشت كه نماز گزاران وى در پشت سردوستش ، حمل بر تسليم وى نسبت به او و خشنودى وى به تقدم او باشد!
و اگر حمل بر كشتى را به ذريه بشر نسبت داد، نه به خود بشر، و خلاصه اگرفرمود: (حملنا ذريتهم ) و نفرمود: (حملناهم ) به اين منظور است كه ب ه اين وسيلهغرق محبت و مهر و شفقت شنونده را تحريك كند.
و وراثت در آيه شريفه بايد حمل بر همين معنا كه گفتيم بشود، وقبول نداريم كه در لغت حقيقت در وراثت مال و مجاز در وراثت علم وامثال آن باشد، بلكه حقيقت در اعم از وراثت مال و علم و منصب است ، و اين غلبهاستعمال در عرف فقها است كه باعث شده معناى وراثتمال مبادرت به ذهن كند و نظير منقولات عرفى شود.
لازم نیست فهرست کاملی از نامها در اینجا ارائه شود، چون این حمل بر کبر و تظاهر خواهد شد، بخصوص وقتی میبینیم با سپاسگزاری، جزئیات در دفتر رسمی انجمن ثبت است؛ ولی فکر میکنیم بیمورد نباشد به یک نمونه اشاره کنم که مشت نمونهٔ خروار است. وقتی دوک بر انزویک و لونن بورگ در جلسه هفتگی انجمن معرفش شده و به عنوان عضو پذیرفته میشود، بنا به رسم همیشگی، شخصی که سمت مترجم را داشت بر آن میشود که دوک را از نتیجهٔ بحث جلسه مطلع کند؛ ولی عالیجناب به آنها میگوید که لازم نیست آقایان زحمت به خود بدهند و چه او زبان انگلیسی را از طریق مطالعهٔ کتابهای فلسفی ما آموخته و آن را خوب میفهمد…
ولى جمعى از مفسرين گفته اند: استثناى (الا خطا) منقطع است و در توجيه گفتار خودگفته اند: اگر جمله :( الا خطا) را حمل بر حقيقت استثناء نكرديم براى اين بود كهاگر اينطور حمل مى كرديم برگشت معنايش به امر بهقتل خطا و يا حداقل مباح بودن آن مى شد و معنايش اين مى شد كه مؤ منين بايد - و ياحداقل مى توانند - به خطا مؤ منين را بكشند، اين بود توجيه مفسرين مزبور0
و نيز در اين صورت بعضى از وجوهى كه درذيل (اذا دعاكم لما يحييكم ) و همچنين در ذيل (ان اللهيحول بين المرء و قلبه ) ذكر شد تاييد مى شود، و بايد به پيروى از سياق ، آيهشريفه را حمل بر آن وجه نمود هر چند آيه به اعتبار خودش و با صرفنظر از سياق ،معناى وسيع ترى را افاده مى كند، و معلوم است كه دانشمندان بصير از تشخيص آن وجهعاجز نيستند، و خدا راهنما است .
شـاه و حاضران مجلس كه با دقت به گفتار ساقى گوش مى دادند، از تعبير عجيب يوسفبـه سـخـتـى در شـگـفـت مـاندند و همگى مشتاق ديدار اين شخصيت بزرگوار و حكيم خردمندگـرديـدنـد و كم كم به اين فكر افتادند كه چرا بايد چنين مرد خردمند و حكيمى در زندانبـاشـد و بـه چـه جرمى او را به زندان افكنده اند. به ويژه شخص شاه مى بيند معمّايىكـه هـيـچ يـك از دانـشـمـنـدان و عـالمـان دربـارش نـتـوانـسـتـنـدحـل كـنـنـد و خوابى كه حكايت از آينده سختى براى مردم مصر مى كرد و آنان بر اثر بىاطلاعى و غرور، حمل بر خواب هاى پريشان و آشفته كردند، اين جوان دانشمند زندانى بهبهترين وجهى تعبير كرده و تدبيرى هم براى اداره آينده سخت كشور مصر نموده است .
پنجم : آنچه راجع به جريان امر ملائكه به سجده و اطاعت آنان و تمرد شيطان است درموطن مناسب خود خواهد آمد. اما لازم است توجه شود كهحمل جريان تعليم اسماء بر تمثيل در صورتى است كهحمل بر تحقيق ممكن نباشد و گرنه اصالت تحقيق ، مانعحمل بر تمثيل است ؛ زيرا حمل بر تمثيل ، مستلزم عنايت زايد و موجب تكلف در استظهار است؛ چون الفاظ براى ارواح معانى وضع شده ، نه براى قوالب آنها، و خصوصيت هاىمصداق ، سهمى در محدوده مفاهيم ندارد و معناى جامع مى تواند براى عناوين مطروح در اينجريان مانند عنوان تعليم ، اسم ، عرض ،قول و انباء... مفاهيم جامعى در نظر گرفت كهشامل اشهاد حضورى فرشتگان نيز بشود و هيچ گونه تجوزى لازم نيايد. در اينحال ، دليلى بر حمل بر تمثيل يافت نمى شود كه قرينه براى صرف از معناى ظاهرىعناوين و كلمات مزبور گردد، تا سبب انصراف از تحقيق و گرايش بهتمثيل شود.