[ویکی فقه] حمل بر سبیل مضاف یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای از اقسام حمل عَرَضی است. حمل بر سبیل مضاف، نوعی از حمل عرضی است که در آن تعقل مضاف (موضوع) در مقایسه با امر دیگری بیان شده است؛ مانند: علی پدر حسن است. مستندات مقاله در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، منطق صوری.• ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).• قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا. ۱. ↑ ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۲۳۲.۲. ↑ قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا، ص۳۳۴. ...
جملاتی از کاربرد کلمه حمل بر سبیل مضاف
اينجا است كه مى توان گفت به غير از آن دو نحو كلامى كه گذشت نحو سومى نيز هستكه ممكن است سؤ ال و جواب مورد بحث را حمل بر آن نمود و آن به نحوى ازتحليل عبارت است از ايجاد، چون كلام چيزى است كه كشف از منويات كند، و در خداى تعالىفعل او است كه كشف از مقاصد او مى كند، و فعل او همان ايجاد است ، و اين مطلب بطورمكرر در مباحث سابق ما گذشته است ، و بنابراين مى توان گفت كه سؤال (الست بربكم ) جواب (بلى شهدنا) از همين باب است ، و به زودى تتمه اىبراى اين مطلب خواهد آمد.
شبهه مجاهد كه گاهى وى را وادار به حمل ماجراى سَبت بر تمثيل ، نظير (...كمثل الحمار)(316) كرد و زمانى او را ملزم به حمل بر مسخ قلب به تنهايى نظير (و طُبَع على قلوبهم )(317) و (خَتَم اللّهُ على قلوبهم ...)(318) كرد، متّجه نيست ؛ زيرا او حقيقت انسان را همين هيكل محسوس مى پنداشت و مسخ كامل را مستلزم اعدام هويت انسانى و ايجاد هويّت حيوانى تلقى مى كرد و نيز چنين مى پنداشت كه اگر انسان واقعاً بوزينه شود، امنيّت علمى سلب مى شود؛ زيرا در هر موردى احتمال داده مى شود كه اين حيوانِ مشهود قبلاً انسان بوده است . تفصيل حلّ اين گونه شبهات مورد نياز نيست ؛ زيرا در اثناى تفسير و ثناياى اشارات جواب مُتْقَن آن گذشت ؛ هر چند برخى از تفاسير مبسوط عهده دار آن شده است .(319)
و نمى توان آن را حمل بر اين كرد كه خواسته اند به خود وعده توبه دهند، زيرا در آنهيچ قرينه اى كه دلالت بر اين كند ديده نمى شود، همچنانكه نمى توان آن راحمل بر اميد رحمت و مغفرت الهى كرد، براى اينكه اميدوارى به مغفرت خدا آثارى دارد كهبا رفتار ايشان هيچ سازگارى ندارد.
احاديث متعدد ديگرى نيز در اين باب در همين موضوع آمده ، تنها يك حديث مخالف دارد كه آننيز قابل حمل بر تقيه است .
اين كار را هم نمى توانيم بكنيم كه دو جمله اول راحمل كنيم بر بادهاى تند، و سه جمله بقيه را و يا تنها دو جمله آخر و ياحداقل جمله اخير را حمل بر ملائكه وحى كنيم ، براى اينكه ظاهرا هيچ تناسبى ميان بادهاىمتعاقب و ملائكه وحى نيست ،
4 - موسى (عليه السلام ) ديد كه برادرش هارون مانند خودش دچار خشم و تاءسف شده لذادست بر سر او گذاشت و او را نوازش نمود، باشد كه بدين وسيله قلق و اضطرابش راتسكين دهد، از طرفى هارون ديد ممكن است مردم اينعمل موسى (عليه السلام ) را حمل بر توهين و استخفاف وى كنند لذا شروع كرد به اظهاربرائت و بى تقصيرى خود، موسى هم كه از منظور وى آگاه بود او را دعا فرمود.
مخالفت هاى نابه جا <>متاءسفانه ، بعضى از پدران و مادران نادان ، بهعلل مختلفى با استقلال طلبى و آزادى خواهى نوجوانان كه حق طبيعى آن هاست مخالفت مىكنند و تمايل فطرى آنان را حمل بر خودسرى و بى حيايى يا خودپسندى و تندروى آن هامى نمايند و با رفتار و گفتار ناپسند خود، نه تنها زندگى گرم و پرمحبت خانواده رابه محيط سرد و بى مهرى تبديل مى كنند، بلكه در بعضى از مواقع موجبات طغيان وعصيان نوجوانان را فراهم مى آورند و عملا آنان را به كارهاى ناروا و خطرناك وا مىدارند.
برخی پزشکان قدیم و بسیاری از عوام نیز تصور میکنند که تخم بلدرچین زبان انسان را گویا کرده و موجب میشود تا کودکان پیش از موعد زبان باز کنند. این باور ناشی از پرچانگی و صدای بلند بلدرچین نسبت به جثهٔ اوست که آن را حمل بر فصاحت وی کردهاند.
و ممكن است اين جمله از كلام ايشان را حمل بر تناسخ كنيم . و تناسخ عبارت از اين است كهبا مرگ يك فرد آدمى ، روح او از كالبدش بيرون آمده و به بدن يك فرد ديگر، چهانسان و چه غير انسان حلول كند، چون اين نظريه در ميان وثنى مذهبان (مشركين ) شايعاست ، و بسيارى از آنان تناسخ را به ولادت بعد از ولادت تعبير مى كنند، ولى ايناحتمال آن طور كه بايد و شايد با سياق آيات مورد بحث سازگارى ندارد.
از این روایت استفاده میشود هر فرد شیعه موظف است اگر در حضور او از صوفیه ذکری به میان آید، با زبان و دل آنها را تقبیح نماید و اگر کسی نسبت به این موضوع بیتفاوت باشد، بلکه کلمات کفر و باطل آنها را حمل بر صحت کند، شیعه و پیرو اهل بیت نیست.