حلق اویز کردن
معنی کلمه حلق اویز کردن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه حلق اویز کردن
در اوایل دهه ۱۵۸۰، برایان دارسی، شکارچی جادوگر، برایان دارسی، در انگلستان، دیدگاههای بودین در مورد جادوگری را مطرح کرد، که به جای حلق آویز کردن به عنوان روشی برای اعدام استدلال میکرد و از برخی پیشنهادات بودین در بازجویی از اورسولا کمپ پیروی کرد. آنها همچنین توسط رجینالد اسکات در اثر شکاکانه خود کشف جادوگری (۱۵۸۴) به شدت با آنها مخالفت کردند. بعدها فرانسیس هاچینسون منتقد او بود و روششناسی او را مورد انتقاد قرار داد.
ابوهریره از پیامبر نقل میکند: "کسی که خود را از راه حلق آویز کردن میکشد، در آتش جهنم هم به همان صورت حلق آویز تا ابد باقی میماند و همچنین است کسی که خود را با خنجر میکشد."
با فرا رسیدن صبح، فعالیت ها و تظاهرات روزهای قبل از سر گرفته شد. گروهی از این معترضان ساختمان شهرداری را کشف کردند و به آن یورش بردند و اسلحه و مهمات ذخیره شده در آنجا را کشف کردند. پس از این، آنها با هدف جستجوی سلاح های بیشتر، توجه خود را به سمت اداره کل ترانزیت معطوف کردند. به محض ورود آنها حدود ساعت ۹:۳۰ صبح، آنها با مقاومت مواجه شدند و تیراندازی در آونیدا سانتا کروز آغاز شد. در این مرحله، تنش به حد بحرانی رسیده بود و شورش ها و اعتراضات به یک قیام تمام عیار تبدیل شد. پس از سقوط ساختمان ترانزیت، تصمیم به حمله به پانوپتیکون گرفته شد که با مقاومت کمی گرفته شد. زندانیان سیاسی و عادی آزاد شدند و به شورش پیوستند. با گسترش ناآرامی ها در شهر، ساختمان های دیگری از جمله پادگان هنگ کالاما، مدرسه پلیس، دفتر تحقیقات، رادیو ایلیمانی، وزارت دولت و مؤسسه نظامی اشغال شدند که دانشجویان آن به شورش ملحق شدند. جلای کلاه های نظامی خود را برای نشان دادن همبستگی برمی گرداند. بعداً نیروهای "لوا" به آنها ملحق شدند که همین کار را با کلاه های خود انجام دادند. هیچیک از واحدهای نظامی برای دفاع از رژیم به خیابان ها نیامدند. در همین حال، دانشجویان دانشگاه تصمیم گرفتند برای شناسایی خود، پیوندهای متحدالشکل خود را حذف کنند. با افزایش خشونت آمیز تظاهرات، سرگرد تولدو، مدیر کل حمل و نقل و عضو رادپا RADEPA، در مجاورت میدان سن پدرو به قتل رسید. جسد او با الهام از حلق آویز کردن و هتک حرمت جسد بنیتو موسولینی در سال قبل، اولین نفر از بسیاری بود که در میدان آویزان شد.
کِرِول در پاریس، در خانوادهای از طبقه بورژوازی پاریسی متولد شد. او یک تربیت مذهبی آسیبزا و ناگوار داشت. در سن چهارده سالگی، پدرش با حلق آویز کردن خود از طناب، خودکشی کرد.
او بارها به دلیل فعالیت هایش تبعید شد. پس از انقلاب اسلامی ایران با حلق آویز کردن خود دست به خودکشی زد.
در مهر۱۳۹۹، علیاکبر فاطمی، رئیس شورای شهر کاکی در استان بوشهر با اشاره به خودکشی سه جوان و نوجوان در دو هفته گذشته در استان بوشهر، گفت: «از قبل نیز موارد قتل و خودکشی در شهرهای صنعتی استان بوشهر بوده که رسانهای نشدهاند». او از دانشآموز ۱۱ ساله در شهرستان دیر، نوجوان ۱۶ ساله لرستانی در شهرستان کنگان و جوان ۲۱ ساله کارگر در شهرستان جم به عنوان سه مورد خودکشی نام برده که به گفته او «همگی آنها با حلق آویز کردن خود» خودکشی کردهاند. وی بدون ارائه آمار دقیقی دربارهٔ این میزان خودکشی در استان بوشهر، از «فقر مالی مردم و اختلافات خانوادگی» و «فرهنگهای متفاوت» کارگرانی که از سایر مناطق ایران به بوشهر میروند، به عنوان علت اصلی قتل و خودکشی در شهرهای صنعتی این استان نام برد.
در حالی که «مِگان» بر سرمایهگذاران فانکی پیروز میشود و آنها را متقاعد میکند که یک کمپین جهانی را پیش از انتشار او منتشر کنند، جما، تس و کول تصمیم میگیرند به دلیل تمایلات بیثبات و خشونتآمیز «مِگان» را متوقف کنند. تس و کول تلاش میکنند تا «مِگان» را خاموش کنند در حالی که جما، کیدی را به خانه میبرد، اما «مِگان» با حلق آویز کردن کول با زنجیر به او حمله میکند. در حالی که تس کول را آزاد میکند، «مِگان» باعث انفجار در آزمایشگاه آنها میشود و سپس زنگ هشدار را خاموش میکند. «مِگان» در راه خروج از ساختمان، دیوید و دستیارش کورت را در آسانسور میکشد و آنرا را به عنوان یک قتل/خودکشی به نمایش میگذارد. سپس او یک ماشین را می دزد و به خانه جما برمی گردد.