حصار نشین

معنی کلمه حصار نشین در لغت نامه دهخدا

حصارنشین. [ ح ِ ن ِ ] ( نف مرکب ) کسی که در حصار نشسته باشد. || کنایت از زن مخدره. حصاری :
آن پری پیکر حصارنشین
بود نقاش کارخانه چین.نظامی.

معنی کلمه حصار نشین در فرهنگ فارسی

کسی که در حصار نشسته باشد

جملاتی از کاربرد کلمه حصار نشین

بیرون رو از حصار و بصحرا فرو نشین می خور سحر که لاله برون آمد از حصار