حساب درم و دین

معنی کلمه حساب درم و دین در لغت نامه دهخدا

حساب درم و دینار. [ ح ِ ب ِ دِ رَ م ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیرونی در پاسخ به اینکه حساب درم و دینار چیست ؟ آرد: این حسابی است از جبر و مقابله بیرون آورده. و گاهگاه شی ٔهای مجهول بیشتر از یکی باشند. پس لقب و نام باید کردن تا بنیامیزد. گروهی چون هندوان شی ٔها راگونه دهند و بگویند، شی ساده و شی کبود و شی زردو شی سرخ. ( التفهیم الی صناعة التنجیم ص 51 ). چلبی گوید: حساب درهم و دینار و فلس شعبه ای از علم حساب است که بوسیله آن مجهولات عددی که مجهولاتش بیش از معادلات جبری باشد استخراج کنند و مجهولات را بنام درهم ودینار و فلس نامند. ابن فلوس اسماعیل بن ابراهیم بن غازی ماردینی ( 637 هَ. ق. ) در این مسئله کتابی دارد ونیز در این موضوع «الشاملة» از خرقی و «الکافی » از کرخی و مختصر آن از سموئیل بن یحیی بن عباس مغربی اسرائیلی ( 576 هَ. ق. ) تألیف شده است. ( کشف الظنون ).

جملاتی از کاربرد کلمه حساب درم و دین

مرد امروز بنقش درم و دینار است جانب سکه صورت نکند کس نظری
پای تا سر غمم از کثرت اغیار بیا بی خبر از درم و از همه غم شادم کن
آن ابر درر بار ز دریا که برآید پر کرده ز در و درم و دانه دهان را
و در خبر است که رسول (ص) نشسته بود سائلی برخاست و سؤال کرد، رسول (ص) روی سوی یاران کرد گفت: با وی جوانمردی کنید، علی (ع) برخاست و رفت، چون باز آمد یک دینار داشت و پنج درم و یک قرص طعام، رسول (ص) گفت یا علی این چه حالست؟ گفت یا رسول اللَّه چون سائل سؤال کرد، بر دلم بگذشت که او را قرصی دهم، باز در دلم آمد که پنج درم بوی دهم، باز بخاطرم بگذشت که یک دینار بوی دهم، اکنون روا نداشتم که آنچ بخاطرم فراز آمد و بر دلم بگذشت نکنم، رسول (ص) گفت: «لا فتی الّا علی» جوانمرد نیست مگر علی.
محمود در شهر قنوج هفت قلعه در کنار رود گنگ، با قریب ده هزار بتخانه کاملاً منهدم ساخت و غنایمی که از این سفر عاید محمود شد «بیست و اندی بار هزار، هزار درم و پنجاه و سه هزار برده و سیصد و پنجاه پیل بود. قسمتی از این غنایم صرف ساختن مسجد جامع در غزنین شد.
از درم و دولت و از تاج و تیغ نیست دریغ ار تو نخواهی دریغ
وی از اشراف ولایت باخرز بود و خود را از خانواده برمکیان می‌دانست. به حدت طبع و جودت ذهن و مهارت در نظم اشعار و ایثار درم و دینار موصوف و معروف بود. وی در آغاز سلطنت سلطان حسین بایقرا وزیر او شد و نزد امیر علیشیر تقربی داشت. روزی خواجه از روی جد یا هزل این بیت به نظم کشید:
مابشب خفته و از تو همی آرند بما کیسه ها پر درم و برسر هر کیسه نشان
ز راه دیده خیال رخ نگارم دوش درآمد از درم و راه خواب بر ما بست
این سخنان به مزاج غازان خوش آمد و چون پیش از آن هم به امیر نوروز وعده داده‌بود که مسلمان می‌شود؛ در اوایل شعبان سال ۶۹۴ ه‍.ق به حضور صدرالدین ابراهیم حمویی رفت و با حضور تمام امرا کلمهٔ توحید گفت و به پیروی از او عدهٔ بسیاری مسلمان شدند. در آن ماه، جشن‌هایی برپا کردند. غازان خان، جماعت سادات، ائمه و مشایخ را مورد لطف قرار داد و صدقات بسیاری داد. او از میان فرق چهارگانهٔ اهل سنت، حنفیگری را برگزید و مسلمانان با شنیدن این خبر تا مدتی به جشن، سرور و شادمانی پرداختند. بزرگان بر پای تخت او درم و دینار افشاندند و به وی لقب «محمود، ملک العراقین و خراسان و فارس و الجزیره و روم» دادند. سلطان، خود در همان روز روحانیان را انعام بخشید و رسولانی به اطراف و اکناف فرستاد تا همهٔ ایالات و ممالک اسلامی، از مسلمانی وی آگاه شوند. در مورد اسلام آوردن مغولان و اطرافیان غازان عدد کلانی ذکر شده‌است. در منابع تا ده هزار مغول را برشمرده‌اند که به تبع سلطان و به مصداق «الناس علی دین ملوکهم» به اسلام روی آوردند.
این توده سلولی بعدها لایه‌های مقدماتی بافت که شامل آندو درم٬مزو درم و اکتو درم می‌شود را تشکیل می‌دهند (هفتهٔ دوم).
رسول اكرم (ص ) بلافاصله پس از ولادتش ، او را گرفت و در گوش راستش ‍ اذان و درگوش چپش اقامه گفت . سپس براى او گوسفندى قربانى كرد، سرش را تراشيد وهموزن موى سرش - كه يك درم و چيزى افزون بود - نقره به مستمندان داد. پيامبر (ص )دستور داد تا سرش را عطرآگين كنند و از آن هنگام آيين عقيقه و صدقه دادن به هموزنموى سر نوزاد سنت شد. اين نوزاد را حسن نام داد و اين نام در جاهليت سابقه نداشت . كنيهاو را ابومحمّد نهاد و اين تنها كنيه اوست .
به معتصم نامه نوشت و از او درخواست کمک کرد معتصم صد شتر با درم و سیصد غلام ترک همراه بغای کبیر نزد او فرستاد.
عبداللّه بن محمّدبن واسع پیش پدر رفت، رفتنی که پدرش را نیکو نیامد پدر ویرا گفت دانی که مادرت بچند خریدم بسیصد درم و پدرت که خدای تعالی چون وی اندر مسلمانان بسیار مکناد منم و تو برین جمله میروی.
زان بر افتاد امل زانکه نشسته است تهی بدره و صره زر از درم و از دینار