حجت استوار

معنی کلمه حجت استوار در لغت نامه دهخدا

حجت استوار. [ ح ُج ْ ج َ ت ِ اُ ت ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایت از کتب آسمانی است عموماً و قرآن کریم خصوصاً. ( برهان قاطع ). قرآن. ( مجموعه مترادفات ص 272 ). قرآن مجید. ( شرفنامه منیری ) :
رساننده حجت استوار. نظامی.

معنی کلمه حجت استوار در فرهنگ فارسی

کنایت از کتب آسمانی عموما و فر آن کریم خصوصا

جملاتی از کاربرد کلمه حجت استوار

وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا و چون گرویدگان را بینند قالُوا آمَنَّا گویند ما گرویدیم و استوار داشتیم، وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلی‌ بَعْضٍ و آن گه که با یکدیگر افتند بی شما و خالی افتند از شما، قالُوا یکدیگر را گویند أَ تُحَدِّثُونَهُمْ ایشان را می سخن می‌گویید (از توریة) و می‌آگاه کنید بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ از آنچه اللَّه گشاد بر شما لِیُحَاجُّوکُمْ. بِهِ تا فردا بر شما حجت آرند بآن عِنْدَ رَبِّکُمْ نزدیک خداوند شما، أَ فَلا تَعْقِلُونَ می در نیابید؟
اگر مهاجرين قرابت و خويشى با پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رادليل بر شايستگى خود براى احراز مقام خلافت بدانند، ما با همين گونهاستدلال مى كنيم ، و دليل ما در مقابل مهاجرين ثابت و استوار است ، ( فان فلجت حجتهمكانت لنا دونهم ، و الا فالانصار على حجتهم : ) اگردليل و حجت مهاجرين ظفرمند و پيروز و استوار باشد، خلافت از آن ما خواهد بود، نه از آنمهاجرين ، و اگر دليل ناتمام باشد، استدلال انصار به قوت خود باقى است .(799)