حجامت چی

معنی کلمه حجامت چی در لغت نامه دهخدا

حجامت چی. [ ح ِ م َ ] ( ص مرکب ) حاجم. حجام. حجامت گر. مصاص. آنکه حجامت کند.
- امثال :
مگر حجامت چی آمده است. چرا بچه ها این همه گریه و فریاد کنند. ( زیرا آنگاه که حجامت چی را بخانه آرند همه اطفال خانه گریستن آغازند ترس حجامت را ).
|| توسعاً، فصاد. رگ زدن.

معنی کلمه حجامت چی در فرهنگ فارسی

( صفت ) خونگیر حجامت کننده .

جملاتی از کاربرد کلمه حجامت چی

سیم موی نسترد و ناخن بازنکند که اگر بکند گوسفندی واجب آید و گرمابه و فصد و حجامت و موی فروگشادن، چنان که کنده نیاید، روا بود.
به سرت گر، به سرم تیر چو باران بارد همچو طفلان نگریزم ز حجامت نروم
فایده هشتم آن که اندک خورد تن درست باشد و از رنج بیماری و دارو و ناز طبیب و رنج رگ زدن و حجامت کردن و داروی تلخ خوردن رسته بود. و حکیمان و طبیبان اتفاق کرده اند که هیچ چیز نیست که همه نفع است و اندر وی هیچ زیان نیست مگر اندک خوردن.
و از عبدالوارث آورده اند كه گفت من در مكه بودم و ابو حنيفه نيز به مكه آمده بود. روزىبه نزد او رفتم . جمعى گرد او نشسته بودند. مردى از او مساءله اى پرسيد و او همپاسخش را داد و آن مرد با نا باورى از ابو حنيفه پرسيد: پس روايتى كه از عمر - بنخطاب آمده است چه مى شود؟ ابو حنيفه پاسخ داد: آن كه سخن شيطان است ! من كه ناظرماجرا بودم ، با شگفتى گفتم : سبحان الله ! يكى از حاضران در من نگريست و گفت :تعجب كردى ؟ پيش از اين مرد، كسى آمد و از او مساءله اى پرسيد: ابو حنيفه به او پاسخداد. آن مرد به ابو حنيفه گفت : پس آن حديث كه از پيامبر خدا (ص ) آمده كه : حجامت كننده وحجامت شونده هر دو در روز ماه رمضان روزه خود را گشوده اند چه مى شود؟ ابو حنيفه درجوابش گفت : اين شعر است و كلامى موزون ! من با خود گفتم كه ديگر اينجا، جاى من نيستو هرگز به اين مكان پا نمى گذارم (951).
درحديث معتبر از حضرت موسى بن جعفر منقول است كه نه چيز است كه كردن آنها موجبغلبه فراموشى است : خوردن سيب ترش و گشنيز و پنير و نيم خورده موش وبول كردن در آب ايستاده و خواندن نوشته قبرها و راه رفتن در ميان دوزن و شپش را انداختنو حجامت كردن در پشت گردن .
فصد پاکسازی عمومی می‌کند، اما حجامت پاکسازی موضعی انجام می‌دهد.
ز حلوا کی بود روی سلامت که حلوا در قفا دارد حجامت
پاسخت آن است كه : كودك را بسا مادرش بر او رقت آورد و او را از حمايت كردن باز داردولى پدر عاقل او را به حجامت وادار كند، و آدم بيخرد پندارد كه رحيم همان مادر است نهپدر، ولى خردمند مى داند كه دردى را كه پدر بر اثر حجامت بر كودك وارد سازد ازكمال رحمت و مهربانى و دلسوزى اوست و مادر دشمنى است در چهره دوست . و همانا درداندك هرگاه سبب لذت بسيار باشد شر نيست بلكه خير است . رحيم نيز به ناچار خيرمرحوم را مى خواهد، و در عالم وجود شرى نيست مگر آن كه خيرى در ضمن آن نهفته است كهاگر آن شر برطرف شود آن خيرى كه در ضمن آن است نيز از بين رفته و با از ميانرفتن آن ، شرى بزرگتر از آن شرى كه متضمن خير بود پديد خواهد شد. پس خير ذاتامورد نظر است و شر به تبع آن ، و آنچه ذاتا مورد نظر است بر آنچه تبعى است تقدمدارد. و از همين رو خداى متعال فرموده : سبقت رحمتى غضبى (269) ((رحمت منبر خشمم پيشى دارد)).
در حديث ديگر فرمود كه طبابت عربان در هفت چيز است ، حجامت و حقنه و دوا در بينى كردنو حمام رفتن و فى كردن و خوردن عسل و آخر دواى ايشان داغ است .
در روايت ديگر فرمود كه : منقذه آنستكه از سر بينى شبر كنى بجانب بالا و بهر جاىسر كه برسد در آنجا حجامت كنى .
از حضرت امام موسى منقول است كه ناخن بگيريد در روز سه شنبه ، وحمام برويد در روزچهارشنبه حجامت بكنيد در روز پنجشنبه ، و ببهترين بوهاى خوش خود را خوشبو كنيد درروز جمعه .
از حضرت امام على نقى عليه السلام منقول است كه : انار شيرين بعد از حجامت خون راساكن ميكند، خون اندرون را صاف ميكند.
سازمان انتقال خون ایران با توجه به این احتمال در صورت انجام حجامت تا یک سال فرد را معاف از اهدای خون می‌نماید.
از حجامت کودکان گریند زار که نمی‌دانند ایشان سر کار
در كتاب ((تاريخ بيمارستانها در اسلام ))، از دو جواز پرداختن به طبابت مربوط بهقرن يازدهم هجرى نام برده شده است كه يكى درباره حجامت و ديگرى جراحى است.(138)
نکند رحمت مطلق به بلا جان تو ویران نکند والده ما را ز پی کینه حجامت