حبیب اعرابی

معنی کلمه حبیب اعرابی در لغت نامه دهخدا

حبیب اعرابی. [ ح َ ب ِ اَ ] ( اِخ ) رجوع به حبیب بن نعمان اعرابی شود.

جملاتی از کاربرد کلمه حبیب اعرابی

و گفت، «تایب حبیب حق تعالی است و هرکه توبه کرد همچنان است که گناه نکرده است». و گفت (ص)، «خدای تعالی به توبه بنده شادتر از آن است که مردی اعرابی اندر بادیه خونخوار سر فرو نهد و بخسبد و شتری دارد و طعام و زاد و هرچه دارد بر پشت وی، چون بیدار شود شتر نبیند، برخیزد و بسیار طلب کند تا بیم آن بود که از تشنگی و گرسنگی هلاک شود و دل از جان برگیرد، گوید با جای شوم و سر بر زمین نهم تا بمیرم. با جای خویش آید و سر بر ساعد نهد تا بمیرد. در خواب شود و چون از خواب اندر آید شتر را بیند به سلامت با زاد و راحله بر سر وی ایستاده. خواهد که شکر کند و گوید تو خدائی و من بنده تو. از شادی غلط کند زبان و گوید تو بنده ای و من خدای تو. حق تعالی به توبه بنده خویش شادتر از آن مرد بود و بدان شتر و طعام خویش».