حبیب اباد رحمت ا
جملاتی از کاربرد کلمه حبیب اباد رحمت ا
بر آستان تو بگریستم به طیره شدی که باز رحمت این خاک آستان چه دهی؟
کشیدم از نو جفای جهان که می دانست که بر من از ملک رحمت این عذاب رود
سزار آ. مونتوکیو[یادداشت ۱۴] از دانشگاه کاتولیک نوتردام یک ارزیابی خداشناختی از مضامین معنوی در فیلم را با تمرکز بر عمل مرتد شدن کشیشی که در پایان به تصویر کشیده شدهاست، منتشر کرد و در آن اظهار داشت: «در صحنه اوج فیلم، رودریگز در حال زیر پا گذاشتن فومیئه (تصویر مسیح) است. واضح است که سکوت به همان اندازه که در مورد موضوع ایمان مسیحی است، به همان اندازه نیز در مورد تجربهٔ آن ایمان است. از آنجایی که صداهای مادی و محیط اطراف در این صحنه بهطور کامل محو میشوند، رودریگز صدای مسیح را میشنود که به او میگوید «لگدکوب کن! من بیشتر از هرکسی از درد پای تو خبر دارم. لگدکوب کن! من به این دنیا آمدم تا توسط مردم پایمال شوم. برای شریک شدن در درد مردم بود که صلیب خود را حمل کردم.» در اینجا هدف ایمان، مسیحی میشود که قهرمانِ ترحم است، مسیحی که ضعف و رنج نوع بشر را هنگام تصلیب خود به جان میخرد، نه قهرمان عزمی راسخ و پیروزمندانه. عیسایِ سکوت، نمونهٔ کامل الوهیتزدایی است؛ کسی است که در سایهٔ رحمت این الوهیتزدایی، به شدت با ضعف و سستی انسانها، حتی با کسانی مانند یهودا و کیچیجیرو همدردی میکند.
اختلاف خلق و خالق چون بود رحمت این بیگمان افزون بود
نرفت از می غبار زهد خشک از جبهه زاهد به سعی ابر رحمت این زمین قابل نمی گردد
حشر فرمائیش به اهل وداد از در رحمت ای کریم و دود
رحمی ای عشق که من مانده بچنگ هوسم رحمت ای شحنه و برهان تو زقید عسسم
از آن شراب که نامش مفرح کرم است به رحمت این جگر گرم را بساز دوا
ای ابر رحمت این همه استادگی چرا؟ وقت است برق ریشه دواند به کشت ما
دامن چترش که خورشید فلک در ظل اوست سایبان رحمت این سبز شادروان شده
بر بندگان خویش نگاهی بکن به رحمت ای اوحدیت بنده و آن بنده زر خریده