حافظ برخوردار

معنی کلمه حافظ برخوردار در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حافظ برخوردار، فقیه حنفی، نویسنده و شاعر پنجابی زبان قرن دوازدهم در شبه قاره هند است.
درباره زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست.
به گفته احمدحسین قلعه داری، وی در حدود ۱۱۳۰ در تخت هزاره، از توابع استان پنجاب پاکستان ، متولد شد.
شریف احمد نوشاهی، از مورخان پاکستانی، زادگاه او را «وستی شاهان والی»، در نزدیکی تخت هزاره، ذکر کرده است.
از اشعارش نیز برمی آید که زادبومش تخت هزاره بوده است.
او حافظ قرآن بود و از قوم رانجها (از اقوام قدیمی و مشهورِ پنجاب پاکستان که در بخشهای گجرات، جهنگ و سرگودها می زیستند) به شمار می رفت و از این رو، به حافظ رانجها برخوردار تخت هزاروی، حافظ برخوردار ثانی، و رانجها برخوردار نیز شهرت داشت.
وی تحصیلات خود را در شهر سیالکوت تکمیل کرد و به همین سبب این شهر را در اشعارش وصف کرده است.
پس از اتمام تحصیلات، از سیالکوت به رسول نگر رفت و تا ۱۱۹۰ در آن جا زندگی کرد، سپس در روستای چتی شیخان، در نزدیکی سیالکوت، ساکن شد و در همان جا فوت کرد و به خاک سپرده شد.
از آثار حافظ برخوردار بر می آید که وی بر زبان و ادب عربی ، فارسی ، هندی ، ریخته (زبان اردوی کنونی) و پنجابی تسلط داشته است.
او در علوم دینی ، به ویژه مسائل فقهی ، چیره دست بود و در بیان احکام و اوامر و نواهی فقهی و وعظ ، از زبان شعر استفاده می کرد.
خصایص
او عالمی متواضع ، متدین ، شب زنده دار و دوستدار اهل بیت علیهم السلام بود؛ در وصف خصلتهایش اشعاری سروده اند.
آثار
حافظ برخوردار در تألیفات خود از زبان اصیل و معیار پنجابی استفاده کرده است.
زبان آثار او ساده و روان، و در آثار مذهبی و فقهی آمیخته با زبان عربی و فارسی است.
زبانِ داستانهای عاشقانه، که وی آن ها را به شعر درآورده، بسیار جذاب است.
حافظ برخوردار اولین شاعر پنجابی زبان است که سبک شعری خود را به جای « شعر هندو »، « شعر پنجابی » انتخاب کرده و علاوه بر تشبیهات و استعارات از مَثَلها نیز استفاده کرده است.
از حافظ برخوردار حدود چهل اثر به جامانده است.
← آثار دینی
...

جملاتی از کاربرد کلمه حافظ برخوردار

سفرهای او به شهرهای مختلف مانند کربلا، نجف، تهران، اصفهان، قم و مشهد زمینه‌ای از ارتباط برای او، از جمله با قاآنی، فراهم ساخت. اثر پذیری او از شاعران دیگر مانندفردوسی، نظامی، سعدی، حافظ و محتشم در شعرهایش پیداست. شباب علاوه بر دیوان، کتابی نیز در زمینه کیمیا داشت که خود آن را محو کرد تا دیگران گرفتار آن علم نشوند. عباس که به نام ملا عباس معروف گردید از استعداد و نبوغ بالایی برخوردار بود.
در لغت، فال به‌معنیِ پیش‌بینی و پیش‌گوییِ آینده در زمینهٔ رویدادی خوب یا بد براساس دیده‌ها و شنیده‌هاست. چنان‌که کسی با دیدنِ زیبارویی یا در مواجهه با اتفاقِ ناگواری در هنگامِ صبح، پیش‌بینی می‌کند که روزِ خوب یا بدی خواهد داشت. بر این اساس، حافظ هنگامِ به‌یادآوردنِ چهرهٔ معشوقِ زیباروی، پیش‌بینی می‌کند که به خواسته‌اش خواهد رسید و آن را «فالِ نکو» می‌نامد که سببِ «حال نکو» می‌شود. چون شنیدنِ آوازِ خوش و دیدنِ رویِ زیبا، شگون دارد و حالِ شنونده و بیننده را خوش می‌کند، فال را نکو می‌سازد و رسیدن به وصال را پیش‌بینی می‌کند. حاجی خلیفه (درگذشتهٔ ۱۰۶۷ ه‍.ق) در کشف‌ُالظُّنون بیان می‌کند که فال، دانشی است که برپایهٔ آن برخی از رخدادها و رویدادهای آینده پیش‌بینی می‌شود. این آگاهی برپایهٔ تفسیرِ سخنِ شنیده از دیگران یا باز کردنِ آثارِ شاعرانی مانند مولوی و حافظ یا باز کردنِ قرآن صورت می‌گیرد که در میانِ این‌ها، فالِ حافظ از شهرتِ ویژه‌ای برخوردار است و محققان دربارهٔ آن پژوهش‌هایی کرده‌اند. با توجه به خوب یا بد بودنِ رویدادهای آینده، فال‌ها نیز به دو دستهٔ نیک و بد تقسیم می‌شوند.