جیلانی عبدالکریم بن ابراهیم

معنی کلمه جیلانی عبدالکریم بن ابراهیم در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] جیلی، عبدالکریم قطب الدین بن ابراهیم، عارف و صوفی محقق، از نوادگان شیخ عبدالقادرِ گیلانی است. با استناد به شعری از وی (أ لعبدک الجیلی منک عنایة) در کتاب «الإنسان الکامل فی معرفة الأواخر و الأوائل» ، شهرت او جیلی است، نه جیلانی. همچنین وی در قصیده النادرات العینیة ، زمان ولادتش را اول محرم سال 767 ذکر کرده است.
بنا به نقل عبدالله حبشی، ابن اهدل، در کتاب «تحفة الزمن بذکر سادات الیمن»، تاریخ وفات جیلی را 826 و مدفن وی را شهر زبید یمن ذکر کرده است.برخی نیز تاریخ وفات او را 805ق و گروهی نیز 832ق قید کرده اند.
اینکه جیلی خود را اصالتاً بغدادی و از حیث نسب گیلانی دانسته، موجب شده است تا درباره زادگاه او دو نظر مطرح شود.
جیلی در مقدمه «الإنسان الکامل» به نسبت خود با پیامبر اکرم(ص) نیز اشاره ای کرده است.
جیلی به یمن علاقه شدیدی داشت. تعلق خاطر او به زبید، بیشتر به سبب حضور استاد طریقتش در آنجا بود. شیخ اسماعیل جبرتی از مشایخ بنام و برجسته یمن بود که جیلی با بهره مندی از ارشادهای وی سلوک کرد. جیلی گرایش خود را به عرفان ابن عربی، مرهون ترغیبات شیخ خود می داند.
جیلی از مصاحبت دیگر مشایخ نیز بهره مند شده بود، از جمله از شیخ جمال الدین محمد بن اسماعیل بن مکدش؛ بهاءالدین نقشبند صاحب طریقت نقشبندیه و شیخ عارفی به نام جمال الدین ملقب به مجنون که در کتاب «حقیقة الحقایق» از او یاد کرده است.

جملاتی از کاربرد کلمه جیلانی عبدالکریم بن ابراهیم

اما علی‌رغم رشد و توسعه اهواز در قرون اولیه اسلامی، در نیمه دوم قرن چهارم هجری این شهر رو به ویرانی گذاشت و مردم آن پراکنده شدند. و کار به جایی رسید که در اوایل قرن ششم این شهر به‌طور کلی ویران شد. عبدالکریم بن محمد سمعانی که در نیمه دوم قرن ششم می‌زیسته شهر اهواز را این چنین توصیف کرده: «اهواز یکی از شهرهای مشهور بود که دانشمندان و روحانیون و تجار و ثروتمندان بسیاری از مردم آن شهر به همراه غیر اهوازی‌ها در آن زندگی می‌کردند. بخش عمده این شهر ویران شد و فقط ویرانه‌هایی از آن باقی‌مانده که مردم اندکی را خود جای داده است.»
«سید کمال‌الدین بن قوام‌الدین دوم» حکومت آمل را پس از مرگ پدرش بدست گرفت و با تابعیت از محمد بن مرتضی به حکومت ادامه می‌داد. بهرام، ولد اسکندر روزافزون، به محمد پیشنهاد نمود که حکومت آمل از کمال‌الدین بگیرد و به یکی از پسران خویش اهدا کند. وقتی محمد، کمال‌الدین را به ساری فراخواند، او از سر باز زد. در نتیجه کمال‌الدین در نبردهای پیش‌آمده شکست خورد و به تنکابن پناهنده شد و عبدالکریم حکومت آمل بدست گرفت. ولی مخالفت طرفداران کمال‌الدین آغاز شد و آملیان پس از علنی کردن حمایت خود از کمال‌الدین، عبدالکریم بن محمد را از شهر خارج نمودند.
عدهٔ بسیار اندکی از مرعشیان با وجود کاریزمایشان و سید بودنشان به عنوان علما و ادبا شناخته شدند. جز کمال‌الدین پسر میربزرگ که مؤلف و شاعری پرکار بود. دو مورخ شرح روشنی از خاندانشان برجای گذاشته‌اند. معروفترین‌شان، ظهیرالدین بن نصیرالدین، بیشتر عمرش را در گیلان که به همراه پدرش بدان پناه برده بود، گذراند. او که از برجسته مسئولان حکومت مستقل بیه‌پیش (لاهیجان) شده بود، با سپاه گیلانیان در عملیات متعددی در مازندران شرکت کرد. دو اثر مهم از این مؤلف موجودند. تاریخ مرگش باید حدود ۸۹۴ باشد. از مورخ دوم، میرتیمور مرعشی که منوچهر ستوده او را پسر عبدالکریم بن عبدالله می‌داند، اطلاعات زیادی در دست نیست. تنها اثر شناخته شده او چون اضافه‌ای بر تاریخ طبرستان و رویان و مازندران (که در ۸۸۱ به پایان می‌رسد) است و تاریخ خانواده را تا ۱۰۷۵ روایت می‌کند. در ابتدای قرن نهم مهاجرت سادات مرعشی به خارج از مرزهای مازندران هم‌زمان با افول آنان شتاب یافت. بسیاری از آنان در دوره صفوی بسیاری از آنان در شوشتر، رفسنجان، اصفهان، شیراز و سپس در هند، نجف و... سکنی گزیدند. این مهاجرت‌ها گاهی شکل اخراج به خود گرفتند. از بین بازماندگان نمایندگان خاندان، شاه میر بن میرقوام‌الدین، نوهٔ میرعلی‌خان که به اصفهان اخراج شده بود، مورد پیروی گروهی از سادات مرعشی فرستاده شده به شیراز قرار گرفت.
بخش مهمی از دیوان‌های شاعران بزرگی چون انوری، عطار، سنایی، خاقانی، مولوی و کمال‌الدین اسماعیل به رباعیات اختصاص می‌یافت. صد سالی پیش از تألیف نزهةالمجالس، برگزیدهٔ دیگری به نام مجمع‌الرباعیات در آنکارا به دست ابوحنیفه عبدالکریم بن ابوبکر تألیف یافته بوده که تنها چند ورق از آن باقی مانده‌است. یک قرن بعد از نزهةالمجالس نیز در مونس‌الاحرار (تألیف‌شده در ۷۴۱) فصل ۲۸ آن به رباعیات اختصاص یافته‌است. همچنین در جُنگ نویافته‌ای (از سال ۷۲۱ هجری) که سفینهٔ تبریز نام داده شده، حاوی برگزیده‌ای از نزهةالمجالس است که گردآورنده آن را خلاصةالاشعار فی‌الرباعیات نام نهاده‌است.
عبدالکریم وفیق افندی (معروف به اطلاعات بریتانیا به نام آقا عبدالکریم بن آقا حسن)، کارمند سابق مالیاتی در قطیف، نامزد خوارالعدید بود.