جوهر در فلسفه اسلامی

معنی کلمه جوهر در فلسفه اسلامی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ریشه و اساس نظریه بسیاری از فیلسوفان ، به ویژه فلاسفه مسلمان ، در باره جوهر در اصطلاح فلسفی آن ، غالباً برگرفته از آموزه های ارسطو و تکمیل و توسعه آن است .
به نظر فارابی ، جوهر در فلسفه به سه معنی اطلاق می شود: ۱) چیزی که مشارٌالیه و لافی موضوع است . ۲) هر محمولی از قبیل نوع و جنس و فصل که ماهیت و مقوّمات ذاتی این مشارٌالیه (جوهر به معنای اول ) را تعریف می کند. ۳) هر چیزی که ماهیت هر شیئی از انواع همه مقولات ، خواه جوهر و خواه اعراض ، را تعریف می کند. به عبارت دیگر، بر مقوّم ذات هر شیئی جوهر آن شی ء گفته می شود که با ترکیب بعض آن با بعض دیگر، ذات شی ء حاصل می شود. بنابراین ، فارابی هم ، به تبع ارسطو، ویژگی اصلی و حقیقی جوهر را در اصطلاح فلسفه دو چیز دانسته است : ۱) استغنا و استقلال ذاتی و ماهوی نسبت به سایر مقولات از حیث تقوّم (لافی موضوع بودن ) و احتیاج آن ها به جوهر در قوام ذات و تحصلشان ؛ ۲) خاص و جزئی بودن (لایقال علی موضوع ).
خصوصیات معانی سه گانه از دیدگاه فارابی
به نظر فارابی ، از میان سه معنایی که برای جوهر ذکر کرده است ، معنای سوم مطابق جوهر مضاف و مقید در اصطلاح عام است ، مانند جوهرِ طلا، جوهرِ زید، جوهرِ لباس و مانند اینها، که در فلسفه مورد بحث نیست . اما اطلاق اسم جوهر به معنای اولی و ثانوی آن به تشکیک است ، چون جواهر اولی ، یعنی اشخاص که به معنای نخست و حقیقی جوهرند، در وجود خود محتاج به غیر نیستند ولی در معنای دوم ، که جواهر ثانی هستند، مانند اجناس و انواع ، وجودشان محتاج به جواهر اولی است و بعد از آن ها در نفس تحصل می یابند. پس اشخاص در جوهریت ، اقدم بر کلیات اند و اطلاق اسم جوهر بر کلیات اُولی است ؛ اما از جهت دیگر، چون جواهر ثانی (کلیات جواهر) ثابت و باقی می مانند در حالی که اشخاص آن ها (جواهر اولی ) از بین رفته اند یا می روند، پس اسم جوهر برای کلیات سزاوارتر است .
جوهر از نظر ابن سینا
به نظر ابن سینا، شناخت حقیقت جوهر از طریق تعریف به حد ممکن نیست ، زیرا جوهر جنس الاجناس است ، یعنی فوق آن جنسی نیست تا جوهر تحت آن واقع شود و با ضمیمه فصلی به آن ، تعریفش حاصل گردد؛ ازاین رو، آن را از طریق رسم ، یعنی بیان خاصه و آثار و اقسام آن ، باید شناخت .
اشتراکات اقسام جوهر از دیدگاه ابن سینا
...

جملاتی از کاربرد کلمه جوهر در فلسفه اسلامی

از آن جوهر در اینجا بی نشانست که کس اسرار جوهر می ندانست
ای بداده جوهر در رایگان جوهر تو بی نشان و با نشان
پس از مردن مکن از زمزم آلوده‌ای زاهد که چون جوهر در آب تیغ دادم شست‌وشوی خود
مدت‌زمان را فقط می‌توان از طریق شهود درک کرد، هم‌دردی‌ای که به‌وسیله آن، شخص به یک شیء منتقل می‌شود تا آنچه را که در آن منحصربه‌فرد و غیرقابل توصیف است را درک کند. شهود یک روش فلسفی کامل است که شامل قرار دادن خود در مدت‌زمان، و گسترش آن به یک ناهمگونی پیوسته، متمایز کردن انتهای درون آن برای ایجاد یک دوگانگی است، قبل از این‌که آن‌ها را در واقع یکی نشان دهد. مصداق آن خود دیمومت است که نه کثرت است و نه وحدت. اما بسته به این که شخص آن را از کدام دیدگاه بازآفرینی کند، یا آن را به‌صورت وحدت یا کثرت بازسازی می‌کند. از این رو کثرت‌گرایی جوهر و مونیسم جوهر در واقع دو بازنمایی از یک پدیده هستند.
منطق دانان برای جوهر در مرتبه اول پنج نوع مشخص کرده و سپس هر نوع را به انواع مختلف تقسیم‌بندی می‌کنند تا این تقسیم تمام اجسام و جانداران را شامل شود و جایگاه هر موجود نسبت به جوهر و دیگر موجودات روشن شود.
درچکیدی خون ز جوهر ناگهان محو گشتی خون جوهر در زمان
توئی دریا و جوهر در نشان نه ترانامی ولی نام ونشان نه
چون ز تو جان نفی و تن اثبات یافت زین دو وصفند این دو جوهر در گمان
یکی از تفاوت‌های جریان‌های آشفته با آرام در نوع حرکت ذرات است که هرچه آشفتگی بیشتر باشد حرکت ذرات بی‌نظم‌تر خواهد بود. این تفاوت اولین بار توسط ازبورن رینولز و از طریق پرتاب جوهر با سرعت‌های متفاوت در یک محفظه آب انجام شد و نتیجه حاکی از آن بود که هرچه سرعت جوهر بیشتر باشد حرکت جوهر در آب شکل بی‌نظم‌تری می‌گیرد.
گر عرض قایم نباشد نی ز جوهر در مکان لفظ و خط همچون عوض شد در عرض بی جوهری
در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی، جوهر به عنوان موجودی یاد می‌شود که قائم به خود است برخلاف عرض که به موجود دیگری (جوهر) نیازمند است. تفاوت مفهوم جوهر در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی آن است که در غرب جوهر و عرض از مقولات وجودند و در فلسفه اسلامی از مقولات ماهیت.
البته باید توجه داشت که بنا به اعتقاد او میان این دو جوهر در بدن انسان، از راه عضو خاصی در سر که آن را غده صنوبری می‌نامد ارتباط عمیقی برقرار است.
تفاوت از سلوک و خلوت افتاد که جوهر در صدف سر داد بر باد
می زند زخم نمایان موج جوهر در دلم کاوش مژگان چه با این بیضه فولاد کرد
جوهر در دانش فلسفه، به معنی ذات است و در برخی از متون، با عنوان جوهره وجود، یاد شده‌است.
سعید محمد جوهر در ۲۲ فوریه ۲۰۰۶، در سن ۸۷ سالگی درگذشت.
بدان که شریفتر احوالی ونیکوترین کاری که برآدمی ظاهر شود محبت است که هیچ جوهر در نهاد آدمی تعبیه نگردد ازو شریفتر، و هیچ خلعت به آدمی ندهند ازو عزیزتر، و هرچه گفتیم از احوال و اعمال مقدمات نتیجهٔ آن محبت است. مقصود از مقدمات شایستهٔ نتایج باشد. پس نتیجهٔ همه خیرات محبت است.
ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی جوهر در کل تاثیر بر فرایند خشک شدن رنگ چاپ میگذارند.
خاطره هاى محرك رغبت : يا به خير و خوبى - يعنى آنچه در آخرت سودمند است - فرا مىخواند و يا به شر و بدى - يعنى آنچه در آخرت زيان آور است - پس دو خاطره مختلفداريم كه دو سبب گوناگون دارند، زيرا هر دو حادثند و هر حادثى نيازمند سببى است ومعلولات مختلف علل مختلف مى طلبند. سبب خير را ((ملك )) و كار آن را ((الهام )) نامند وديگرى را ((شيطان )) و كار آن را ((وسوسه )) خوانند. و اينها دو جوهر در تحت تسخيرقدرت خداى سبحان هستند در دگرگون ساختن دلها. و شايد همين دو نوع خاطره مرادرسول خدا صلى الله عليه و آله باشند كه فرمود:((دل مؤ من ميان دو انگشت از انگشتان خداست ، كه هرگونه بخواهد آن را مى گرداند.))(662)