جلوه های انتقالی

معنی کلمه جلوه های انتقالی در فرهنگستان زبان و ادب

{transitional effects} [سینما و تلویزیون] جلوه های تصویری که برای پیوند دو نما به کار می رود

جملاتی از کاربرد کلمه جلوه های انتقالی

بر عارض تو پرده اگر هست حسن تست جز جلوه های حسن برویت نقاب نیست
دل محو جلوه های تو شد این چنین شود شبنم که خیمه در گذرآفتاب زد
اسیر کشمکش جلوه های تقدیرم کجاست فرصت آنم که کار خویش کنم
بی تجلی جلوه های علیم دل و جان نیست واقف اسرار
ظاهرش این جلوه های دلفروز باطنش از عارفان پنهان هنوز
به دشت از جلوه های لاله، داغم تازه می گردد که یاد از سینه های دردمندان می دهد ما را
کارم به یوسفی است که از جلوه های شوخ در رقص گردباد فکنده است چاه را
یادم ز جلوه های قد یار داده ای ای کبک خوش خرام سر ما و راه تو
عاشق جلوه های آن یاریم کشته عشوه های بسیاریم
چشم از جلوه های قامت دوست همچو دریا پر است از آشوب