جلو گرفتن
معنی کلمه جلو گرفتن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه جلو گرفتن
بیابانهایی هستند که کمی رطوبت آنها به علت دور بودن از اقیانوسها و قرار گرفتن در مرکز قارهها یا وجود کوههای بلند و مرتفع که جلوی بادهای اصلی ناحیه را گرفته و از رسیدن رطوبت به این نواحی جلوگیری میکنند، است. مانند: بیابان گبی در مغولستان.
هاله درحالی که عکس پدر را در دست داشت دوش به دوش تعدادی از خانمها حرکت میکرد که با ممانعت مأموران روبرو شد و پس از قدری گفتگو و مشاجره چند گامی بیش جلوتر نرفته بود که با یک هجوم عکسها را ا زدست او و همراهان ربوده بیاعتنا به اعتراض هاله که این عکس پدر من است و تصریح همراهان که ایشان دختر مهندس سحابی است، پاره کردند. شاهدان میگویند هاله برای پس گرفتن عکس پدر قدم جلو گذاشت وسعی کرد عکس را از دست مهاجم خارج کند که با ضربه دو دست به عقب پرت شد. هاله تعادل خودرا ازدست میدهد و نقش زمین میگردد. دست کم دو شاهد دیگر گفتهاند درست پیش از آنکه هاله بر زمین بیفتد یک لباس شخصی با آرنج بر پهلوی هاله میکوبد و او بر زمین میافتد.