جلو چوب

معنی کلمه جلو چوب در لغت نامه دهخدا

جلو چوب. [ ج َ ] ( اِمرکب ) سیخ کباب چوبین باشد و بکسر اول و ضم اول هم گفته اند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به جلو شود.

معنی کلمه جلو چوب در فرهنگ فارسی

سیخ کباب چوبین باشد و بکسر اول و ضم اول هم گفته اند .

جملاتی از کاربرد کلمه جلو چوب

كه تمامى اين چوب ها (مثلا اگر بيست من است همه اين بيست من ) صالح براى درب شدننيست ، چون درب هياءت مخصوصى دارد غير هياتى كه اين الوارها و چوب ها دارند، وبرگرداندن هياءت آنها به هياءت يك جفت درب مستلزم اين است كه مقدارى از آن ضايعگشته و به صورت هيزم در آيد، چون اين مقدار، از هندسه و نقشهعمل بيرون است ، و اين هيزم شدن مقدارى از ابعاض چوب و دور ريختن آن در نقشه و قصدنجار داخل بوده ، و نجار نسبت به آن اراده اى داشته كه بايد آن را اراده ضرورى ناميد،پس اين نجار نسبت به اين الوار و تيرهايى كه در جلو خود گذاشته دو نوع غايت در نظردارد، يكى غايت كمالى است ، و آن اين است كه اين چوب ها را به صورت دربى در آورد،دوم غايتى است تبعى و آن اين است كه مقدارى از اين چوب ها را درب بسازد و مقدارى را كهاستعداد درب شدن ندارد، ضايع كرده و دور بريزد.