جلندی بن مسعود

معنی کلمه جلندی بن مسعود در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جُلندی بن مسعود، نخستین امام اباضیان در عُمان است.
نَسَب وی چنین است : جلندی بن مسعود بن جَیفَر بن جلندی بن مستکبر اَزْدی یمنی عُمانی . فیروزآبادی ضبط این نام را به صورت جُلُنْدی ' و جُلَنْداء صحیح دانسته است و به افراد منسوب به آن ، جلندانی نیز گفته شده است.
نامه فرستادن رسول الله به نیای جلندی و دو فرزند او
در فاصله سالهای ششم تا دهم هجرت (به اختلاف روایات )، پیامبر اکرم نامه ای به همراه عمرو بن عاص برای جیفر (نیای جلندی بن مسعود) و عبد و عَبّاد، دو فرزند جلندی فرستاد و آنان را به اسلام دعوت کرد و آن دو و قومشان همگی به اسلام گرویدند.
خلافت در نسل جلندی
در دوران خلافت عثمان (۲۳ـ۳۵) و حضرت علی علیه السلام (۳۵ـ۴۰)حکومت عُمان در دست عَبّادبن عبد بود و سپس در دوره خلافت عبدالملک بن مروان اموی (۶۵ـ۸۶)، حکومت این سرزمین به سلیمان و سعید، دو فرزند عبّاد بن عبد بن جلندی رسید سلیمان و سعید، پس از نبردهای بسیار با سپاه چهل هزار نفری حجاج بن یوسف ثقفی (حک: ۷۴ـ۹۵)، از امویان (حک: ۴۱ـ۱۳۲) شکست خوردند و همراه با خانواده هایشان به سرزمین زنگیان (افریقا) کوچ کردند و همان جا وفات یافتند و عمان از این تاریخ جزو قلمرو امویان و سپس عباسیان (حک: ۱۳۲ـ۶۵۶) شد
شخصیّت سیاسی جلندی و خلافت او
...

جملاتی از کاربرد کلمه جلندی بن مسعود

ز - داستان نعيم بن مسعود و نفاق افكنى در لشكر دشمن !
عاشقان دوست بسیارند لیک کس چو عبداللّه بن مسعود نیست
و در احـتـجـاج از حـضـرت عـسـكرى (عليه السلام ) از پدران بزرگوارش روايت آورده كهفرمودند: روزى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در سايه كعبه نشسته بود كهعـبـداللّه بن اميه مخزومى عرضه داشت : اگر خدا مى خواست رسولى در بين ما مبعوث كند،كـسـى را مبعوث مى كرد كه از همه ما ثروتمندتر و نيكوحالتر باشد، چرا اين قرآن كهتـو مـى پندارى خدا بر تو نازلش كرده و به وسيله آن مبعوث به رسالتت نموده ، بريـكـى از دو مـرد عـظـيـم اين دو شهر يعنى وليد بن مغيره در مكه و عروه بن مسعود ثقفى درطائف نازل نشد؟
801- (( الخبر: مارواه عن محمّد بن مسعود فى ترجمة ابراهيم بن نعيم ابى الصباحالكنانى ، باسناده عن ابى الصباح الكنانى ،قال : فاتيته (زيدا) فدخلت عليه و سلمت عليه فقلت له : يا اباالحسن بلغنى انك قلت :الائمة اربعة ثلاثة مضوا، و الرابع هو القائم .
طلحه، زبیر و عبدالله بن مسعود در زمان خلافت ابوبکر و در زمان شورش گروهی از اعراب که به نام از دین برگشتگان شهرت یافتند به فرماندهی گاردهای حفاظتی و دسته‌های گشت زنی مدینه منصوب شدند.
كتاب غيبت از شيخ جليل ، محمد بن مسعود عياشى ، صاحب تفسير.
ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود که تخت و ملک و فلک مثل او ندارد یاد
آنگاه عثمان دستور داد تا ساير قرآنها را كه در ولايت در دست مردم بود، جمع آورى كرده وهر چه را كه به مدينه رسيد سوزاندند. در (تاريخ قرآن ) آمده است : عثمان ، مصحفعبدالله بن مسعود و سالم ، غلام ابى حذيفه را گرفت و با آب شست . و نيزنقل مى كند كه : دوازده نفر از صحابه در مجلس مشورت اين كار، شركت داشتند. و نيزنقل مى كند كه : ابى بن كعب ، عبدالله بن مسعود و سالم ، با اين كار مخالفت كردند،ولى عثمان با صلاحديد على بن ابى طالب - عليه السلام - اين كار را انجام داد.
68- رسول خدا (ص ) از جنگ جمل خبر مى دهد عبدالله بن مسعود گفت : به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كردم : يارسول الله صلى الله عليه و آله و سلم هر گاه از دنيا رحلت كردى چه كسى شما راغسل مى دهد؟ فرمود: هر پيغمبر را وصى او غسل مى دهد. عرض كردم يارسول صلى الله عليه و آله و سلم وصى شما كيست ؟ فرمود: على بن ابيطالب . عرضكردم : يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم پس از شما چه مدت زندگى مى كند؟فرمود: سى سال همانند يوشع بن نون كه وصى حضرت موسى بود او بعد از موسىنيز سى سال زندگى كرد و صفورا همسر حضرت موسى دختر شعيب پيامبر بريوشع بن نون خروج كرد و گفت من از تو به امر پيشوايى و رهبرى سزاوارترم . پسيوشع با وى جنگيد و به خوبى با وى كارزار كرد و اسيرش نمود و درحال اسيرى به نيكى با وى رفتار كرد.
حضرت امير (ع ) براى جنگ نهروان طىّ نامه اى از سعد بن مسعود خواست كه جنگجويانمداين بفرستد. (416)
ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود که شهریار زمانست و پادشاه زمین
هنوز رسول خدا بر سر آب (مريسيع ) بود كه (جهجاه بن مسعود غفارى ) با(سنان بن وبرجهنى ) بر سر آب زد و خورد كردند، (جهنى ) انصار را و (جهجاه) مهاجران را به كمك خواست . قبايل قريش و اءوس و خزرج به كمك ايشان شتافتند وشمشيرها كشيده شد. اما به وساطت مردانى از مهاجر و انصار، سنان كه جهجاه او را زده بوداز حق خود صرف نظر كرد و نزاع از ميان برخاست .
آن مؤ منانى كه چون مردمى (منافق مانند نعيم بن مسعود اشجعى ) به آنها گفتند لشكربسيارى (كه تمام مشركين مكه و پيروان ابوسفيان باشند) بر عليه شما مؤ منان فراهمشده از آنان در انديشه و بر حذر باشيد (اين تبليغات و مكر دشمن به جاى آن كه بيم دردل آنها افكند) بر ايمانشان بيفزود و گفتند درمقابل همه دشمنان تنها خدا ما را كفايت است و نيكو ياورى است (173).
و من اضاف جعل تقدیره: علی قلب کلّ متکبر جبار، و هی قراءة عبد اللَّه بن مسعود.