جعفر بن حسن قهپائی اصفهانی

معنی کلمه جعفر بن حسن قهپائی اصفهانی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جعفر بن حسن قهپائی، از فضلاء کوهپایه اصفهان در قرن یازدهم هجری می باشد.
جعفر بن حسن قهپائی، از فضلاء کوهپایه اصفهان در قرن یازدهم هجری است. در سه شنبه ۱۴ ربیع الاوّل ۱۰۸۲ق نسخه ای از «شرح لمعه» شهید را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه تصحیح شده و حاشیه نویسی دارد و به شماره ۳۶۰۰ در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.
حسینی اشکوری، سیداحمد، فهرست کتابخانه آیت اللّه مرعشی، ج۹، ص۳۷۹.
۱. ↑ حسینی اشکوری، سیداحمد، فهرست کتابخانه آیت اللّه مرعشی، ج۹، ص۳۷۹.
منبع
مهدوی، سیدمصلح الدین، اعلام اصفهان، ج۲، ص۲۹۱.
...

جملاتی از کاربرد کلمه جعفر بن حسن قهپائی اصفهانی

بين جعفر بن حسن و زيد بر سر ارثيه و وصيتى گفتگويى پيش آمد و اين دو از فصحاىعرب بودند، و در مواقع منازعه و بحث مردم اطراف اين دو را مى گرفتند و به طرز مباحثهو محاوره آن دو دقت مى كردند يكى موظف بود كه كلمات جعفر را حفظ كند و ديگرى سخنانزيد (عليه السلام ) را آنگاه پس از اتمام مباحثه آن دو، مى نشستند و كلماتى را كه حفظكرده بودند مى نوشتند، و اين كلمات را در كلاس ها و مكتب خانه ها در معرض تعليم وتعلم قرار مى دادند و از آن در فن بلاغت استفاده نموده واستدلال مى كردند.
ب - ابوالقاسم جعفر بن حسن بن يحياى حلى ، معروف به محقق (متوفاى 676) وى نابغهفقه سرآمد فقهاى شيعه مى باشد و از شاهكارهاى فقهى وى كتاب ((مختصر نافع )) وكتاب ((شرايع )) است كه هفتصد سال است در ميان فقها دست به دست مى گردند و بهنظر اعجاب و تجليل ديده مى شوند.
در خروج علویان فخ دو تن از بزرگان علویان؛ حسن بن جعفر بن حسن و موسی کاظم (امام هفتم شیعیان)، با آن‌ها موافقت نکردند.
6 - قيام ((محمد بن جعفر بن حسن )) ، او در سال (250 ه‍) در ((رى )) قيام كرد و مردم رابه ((حسن بن زيد))حاكم ((طبرستان ))دعوت نمود. وى در جنگى كه بااهل ((خراسان ))كرد شكست خورد و اسير شد. او را به ((نيشابور)) ، نزد ((محمد بنعبدالله بن طاهر))بردند. او هم ، وى را به زندان انداخت و در زندان بود تا درگذشت(169) .
بالجمله ؛ جميع علويّين بجز حسن بن جعفر بن حسن مثنّى و حضرت موسى بن جعفرعليهماالسّلام در اين واقعه حاضر شده بودند. پس ‍ حسين بعد از نماز صبح بالاى منبررفت و خطبه خواند در تحريص ‍ مردم به جهاد پس اين وقت (كمادبريدى )(114) كهاز جانب سلطان در مدينه به جهت نگاهبانى با سلاح مى زيست با اصحاب خود در (بابجبرئيل ) حاضر شد و نگاهش افتاد بر يحيى كه در دست او شمشير است كماد خواست كهپياده شود و با او قتال كند كه يحيى او را فرصت نداد و چنان شمشيرى بر جبين او زد كهكاسه سر او برداشته شد و از اسب خود بر خاك هلاك افتاد، پس يحيى بر اصحاب اوحمله كرد لشكر كه چنين ديدند منهزم شدند.
ابوالحسن جعفر بن حسن سيّدى با زلاقت زبان و طلاقت لسان بود و در شمار خُطباى بنىهاشم مى رفت و او اكبر برادران خود بود و او نيز به حبس منصور افتاد لكن او را رها كردتا به مدينه مراجعت نمود، چون سنين عمرش به هفتاد رسيد در مدينه وفات نمود، و او راچهار پسر و شش دختر بود:
مليكه به نكاح پسر عمّش حسن بن جعفر بن حسن مثّنى در آمد.
خاندان ماکان از حاکمان اشکور در رانکوه، واقع در شرق گیلان، بودند. او ابتدا به خدمت علویان طبرستان رفت و پس از اختلاف میان سرداران این دودمان، یکی از فرماندهان ارتش علوی، به نام اسفار بن شیرویه، علیه داعی صغیر شورید و جانب جعفر بن حسن بن ناصر را گرفت. برخلاف اسفار، ماکان به داعی صغیر پیوست ولی در نبرد ۳۱۶ هجری (۹۲۸ میلادی) شکست خورد و به دیلمان گریخت. با این وجود اقبال با او یار شد و در ۳۱۸ هجری (۹۳۰ میلادی) با شکست اسفار از مرداویج زیاری، توانست بر طبرستان، گرگان و حتی نیشابور در خراسان مسلط گردد. پس از مدتی میان او و مرداویج هم اختلاف درگرفت و او به درگاه سامانیان شتافت ولی درنهایت امیر نصر بن احمد تنها امارت کرمان را به او سپرد. پس از مدتی مجدداً قادر به بازگشت به طبرستان شد و پس از مرگ مرداویج خود را مستقل از سامانیان دانسته و با وشمگیر، برادر و جانشین مرداویج، متحد شد. امیر نصر در این هنگام ابوعلی چغانی را برای سرکوب او راهی گرگان کرد. او باز هم شکست خورد و به ری گریخت. در ۲۵ دسامبر ۹۴۰ میلادی برابر ۲۱ ربیع‌الاول ۳۲۹ هجری، در نبرد ری شکست خورد و کشته شد. خبر درگذشت او را به بخارا و بغداد فرستادند.