جبین زار. [ ج َ ] ( اِ مرکب ) آنجا که بسیار جبین بر زمین رسد. بمجاز سجده گاه : بخاک خفته دام تواضع خلقم چو سجده ای که فتد راه بر جبین زارش.بیدل ( از بهار عجم ).
معنی کلمه جبین زار در فرهنگ فارسی
آنجا که بسیار جبین بر زمین رسد بمجاز سجده گاه .
جملاتی از کاربرد کلمه جبین زار
نگین داد و دگر در زاری افتا د نشان جست و جوی مه جبین داد
زاریم از حد گذشتست و ز حال زار من گوییا دارد فراغت آن نگار مه جبین