جبرئیل در فلسفه و عرفان

معنی کلمه جبرئیل در فلسفه و عرفان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در متون فلسفی و عرفانی، جبرئیل با مفاهیم و اصطلاحاتی همچون عقل و روح پیوند دارد.
ابن سینا با بیان این که منظور از عقول، ملائکه مقرب اند، در تبیین کیفیت وحی، معتقد به اتصال رسول اکرم به عقل فعال و دریافت معارف از این طریق است. او فرشتة نازل کننده وحی را روح القُدُس می خواند و آن را شریف ترینِ ارواح و نفس قدسی یا واسطه میان واجب و عقل اول معرفی می کند.

جبرئیل از دیدگاه سهروردی
شهاب الدین سهروردی نیز جبرئیل را در سیر نزولی عقول و کلمات الهی ، آخرین کلمه و عقل دهم دانسته است. در اصطلاح فلسفه اشراق، جبرئیل از جمله انوار قاهره و از بزرگ ترین آنان و صاحب طلسم نوع انسانی است سهروردی پیدایش عالم عنصری و محسوس و نیز ارواح آدمیان را معلول فعل جبرئیل دانسته و علاوه بر بخشش حیات، اعطای علم و فضیلت را نیز به او نسبت داده است
به نظر سهروردی جبرئیل یا روح القدس، نفوس انسانی را از قوه به فعل می آورد و اگر انسانها استعداد لازم را در خود فراهم آورند، می توانند به او متصل شوند و از گنجینه علم و فضائل او بهره مند گردند. در این دیدگاه، نسبتی که جبرائیل با نفوس انسانی دارد، به نسبت خورشید با چشم یا قلم با لوح تمثیل شده است. به این ترتیب، جبرئیل واسطه وجود و منشأ معرفت نفوس انسانی است.
جبرئیل از دیدگاه ملاصدرا
ملاصدرا جبرئیل و روح القدس و عقل فعال را یکی دانسته است. از نظر او جبرئیل فرشتة هدایت است و در میان فرشتگان، نقش برجسته ای در تکمیل نفوس دارد و به واسطه او علوم به نفوس و وحی به انبیا افاضه می شود. از نظر ملاصدرا، جبرئیل در افاضه علم به انسانها، همه را برابر می داند و درجه و میزان کسب علوم و معارف، به تفاوت استعدادها و قابلیتهای نفوس ــ که زمینه ساز ارتباط با جبرئیل یا عقل فعال است ــ بستگی دارد.
← مقام های جبرئیل
...

جملاتی از کاربرد کلمه جبرئیل در فلسفه و عرفان

خیریه در فرهنگ‌های مختلف، چه مذهبی و چه سکولار، به روش‌های مختلف فلسفی مشاهده و اجرا می‌شود (به خیریه (عمل) در #فلسفه‌ها) مراجعه کنید. در فلسفه و بلاغت به مفهومی که به عنوان اصل صدقه معروف است بسط داده شد.
در فلسفه و عرفان اسلامی، بیش از ثواب و عقاب بر سعادت و شقاوت تأکید و سعی شده‌است مفاهیم ثواب و عقاب به سعادت و شقاوت تحویل شود، حتی‌گاه زهد و عبادتِ غیرعارف برای رسیدن به ثواب، نوعی معامله خوانده شده‌است. فیلسوفان معمولاً مفهوم دینی فلاح را با اصطلاح سعادت بیان کرده‌اند.
ناصرخسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت نیز دست داشته است. آثار او از گنجینه‌هایی ادب و فرهنگ محسوب می‌گردند. او در خداشناسی و دین‌داری سخت استوار بوده است و مناعت طبع، بلندی همت، عزت نفس، صراحت گفتار، و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است. او در بین اهالی بدخشان دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است تا حدی که مردم او را با نام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل»، و… یاد می‌کنند. او از جمله شاعرانی است که به دو زبان پارسی و تازی شعر می‌سروده.
استادان او در فلسفه و عرفان اسلامی عبارتند از: یحیی انصاری شیرازی*[۷]، عبدالکریم روشن*[۸]، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی*[۹].
برگولیو در ۱۱ مارس ۱۹۵۸ به جامعه یسوعی‌ها وارد شد. سپس لیسانس فلسفه را از کالج ماکسیمو سن خوزه در سن میگوئل دریافت کرد و پس از آن به تدریس ادبیات و روان‌شناسی در کالج دلا اینماکولادا در سانتافه و یونیورسیداد دل سالوادور در بوئنوس آیرس پرداخت. در سال ۱۹۶۷ مطالعه الهیات را به اتمام رساند و در ۱۳ دسامبر ۱۹۶۹ توسط سراسقف رامون خوزه کاستلانو به مقام کشیشی دست یافت. پس‌از آن به تدریس و مطالعه در فلسفه و الهیات ادامه داد و در مدرسه علوم دینی سن میگوئل به مقام تدریس الهیات دست یافت. او برای رساله دکترای خود به مدرسه سن یورگن در آلمان رفت و پس از آن با عنوان رهبر معنوی به کوردوبا بازگشت.
در فلسفه و منطق، اسکات برندهٔ جایزه‌ٔ شوک در ۱۹۹۷ شده است (پس از مایکل دامت و پیش از جان رولز). در علوم رایانه نیز او، به همراه مایکل رابین، در ۱۹۷۶ برندهٔ جایزه تورینگ شده است.