{cyclic permutation, circular permutation, cycle permutation} [ریاضی] جای گشتی از یک مجموعۀ مرتبِ نمادها که نماد اول را به نماد دوم، دوم را به سوم، ... و آخر را به اول می فرستد
جملاتی از کاربرد کلمه جای گشت دوری
جعفر صادق ز خواب و خور گذشت در درون جنّت او را جای گشت
بسکه چون لاله بر دلم داغ هجرت گرفته جای گشت تاریخ رفتنت لاله دارد دلی بداغ