جای کسی نگه داشتن. [ ی ِ ک َ ن ِ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از قائم مقام کسی بودن. جای کسی گرفتن : صبا در آن سر زلف ار دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگهدارد.حافظ ( از بهار عجم ) ( از آنندراج ).رجوع به جای کسی گرفتن شود.
جملاتی از کاربرد کلمه جای کسی نگه د
گفتم: از زندگانی کدام ساعت ضایعتر؟ گفت: آن زمان که به جای کسی نیکی تواند کرد و نکند.
جفا به جای کسی چون کنی که در دو جهان ازو گزر نه و از جان گزر تواند بود؟
به جای کسی گر تو نیکی کنی مزن بر سرش تا دلش نشکنی
دلم ببرد و به جان زینهار میندهد کسی به شهر شما این کند به جای کسی
به غیر هندوی خال تو ای بهشتیروی نداده جای کسی در بهشت هندو را
نبینی ز آل پیمبر به جای کسی کو نهد بهر کین تو پای
بر سر ما بگزیدی تو بهر جای کسی ما کسی را نگزیدیم بجای تو هنوز
آنم که ببزم کسم آهنگ نبودست در پهلوی من جای کسی تنگ نبودست
لوکی یک دگرپیکری ماهر است و میتواند به صورت حیواناتی چون سالمون، اسب و غیره درآید یا خود را به جای کسی مانند ثور یا کاپیتان آمریکا جا بزند. البته او با تبدیل شدن به کسی دیگر تواناییهای آن شخص را بهدست نمیآورد اما میتواند یک سری قابلیتهایی طبیعی مانند پرواز پرنده را بهدست آورد. او حتی میتواند با تبدیل شدن به موجودات خیالی قدرت آنها را کسب کند مانند زمانی که به اژدها تبدیل شد و میتوانست با چشمانش دیگران را هیپنوتیزم کند. او همچنین ابرها را به اژدها تبدیل کرد و درختانی ایجاد کرد تا به ثور حمله کنند.
شد جای کسی خاک مدینه که نشاید جز قمه عرش از شرفش جای مدینه
از غم روی زمین تنگ نگردد صائب گرچه در سینه عاشق نبود جای کسی