[ویکی فقه] جاهلیت و انبیا (قرآن). قبل از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلّم هیچ پیامبر انذاردهنده ای در میان عرب جاهلی، برانگیخته نشده بود. وما کنت بجانب الطور اذ نادینا ولـکن رحمة من ربک لتنذر قومـا ما اتـهم من نذیر من قبلک لعلهم یتذکرون. «تو در کنار طور نبودی زمانی که ما ندا دادیم ولی این رحمتی از سوی پروردگارت بود (که این اخبار را در اختیار تو نهاد) تا بوسیله آن قومی را انذار کنی که پیش از تو هیچ انذارکننده ای برای آنان نیامده است شاید متذکر شوند!» ← قوم انذار نشده ۱. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۴۶. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۴۴۹، برگرفته از مقاله «جاهلیت و انبیا». ...
جملاتی از کاربرد کلمه جاهلیت و انبیا
واقعیتِ غیرقابلِ انکار، که اصلِ آن را همه قبول دارند (و ایشان میکوشد در ۲۷۰ صفحه این واقعیت را بسیار پررنگ تصویر کند)، این است که در دورهٔ جاهلیت و قبل از آمدنِ اسلام، وضعیتِ منحطی به لحاظِ پوشش و روابطِ جنسی وجود داشته است. اما پیشفرضِ نویسندهٔ محترم این است که امکان ندارد پیامبرِ اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توانسته باشد این وضع را در مدتِ ۲۳ سال نبوتِ خود بهتدریج اصلاح کرده باشد. مسئله این است که آیا پیامبری که با عنایتِ الهی توانست جامعهٔ بیسواد و بیفرهنگِ آن زمان را ظرفِ مدتِ کوتاهی، به حدی برساند که نهتنها علمآموزی را از برترین ارزشها به حساب آوَرَد، بلکه به بزرگترین تمدنِ زمانِ خود تبدیل شود، میتوانسته تغییرِ مهمی را هم در وضعیتِ پوششِ آن جامعه رقم بزند یا خیر؟
در این سال «امیر سعادت»، تئاتر سعادت را با اولین زنان ایرانی راهاندازی کرد. شارمانی گل، پری گلوبندکی و ملوک مولوی اولین بازیگران زن بودند که در این تئاتر پا به صحنه گذاشتند و با جاهلیت و تعصبهای کور و غیر منطقی آن زمان مبارزه کردند. آنان هرشب بر روی صحنه میرفتند و میدرخشیدند اما به جای تشویق و دستههای گل، سنگ و کلوخ و ناسزا دریافت میکردند. پدران، دختران خود را از خانواده طرد میکردند و هر شب گروهی افراد متعصب با به تالارها هجوم میآوردند، تا جلوی این بیآبرویی را بگیرند… اما آنان تسلیم نشده و به راهی که به درستی آن اطمینان داشتند، ادامه دادند تا این که چندی بعد این تئاتر توسط عدهای ناشناس به آتش کشیده شد و برای همیشه تعطیل شد تا ظاهراً این حرکت بزرگ، به ثمر نرسیده در نطفه خاموش شود."
در یک جمعبندی کلی از بررسی حاضر میتوان گفت که ارزش و اعتبار تاریخ قم تنها به جهت وجود مباحث مربوط به عایدات و خراج نیست بلکه این کتاب مشتمل بر اطلاعاتی است که تا حد زیادی تکمیلکننده آگاهیهای موجود در دیگر منابع است. همچنین حاوی گزارشهای دقیق و تفصیلی پیرامون استقرار عربها در قم و نیز در بردارنده تاریخ اعراب اشعری در دوران جاهلیت و اوایل دوران اسلامی است. ضمن آن که از تمایل و گرایشات اولیه آنها به تشیع نیز گزارشهایی در کتاب آمدهاست.
دوره قرون وسطی اغلب به عنوان «زمان جاهلیت» و خرافات به سخره گرفته میشود. زمانی که کلام مقامات مذهبی ارجح بر تجربه شخصی و فعالیت عقلانی قرار میگرفت. این میراثی از رنسانس و عصر روشنگری بود که دانشمندان مطلقاً فرهنگ فکری خود را در تضاد با دوران قرون وسطی میدیدند. دانشمندان رنسانس قرون وسطی را در مقایسه با فرهنگ و تمدن بلند دنیای کلاسیک دوره نزول میدیدند. دانشمندان روشنگری عقل را برتر از ایمان میدانستند و بدین ترتیب قرون وسطی را به عنوان دوران جاهلیت و خرافات میشناختند.
آثار الباقیه عن القرون الخالیه (اثرهای مانده از قرنهای گذشته): ابوریحان در این کتاب مبدأ تاریخها و گاهشماری اقوام مختلف را مورد بحث و بررسی قرار داده است. از جمله این اقوام - ایرانیها - یونانیها - یهودیها - مسیحیها عربهای زمان جاهلیت و عربهای مسلمان نام برده و دربارهٔ اعیاد هر یک به تفصیل سخن گفته است. این کتاب را میتوان نوعی تاریخ ادیان دانست.
نظام پولی در ابتدای خلافت راشدین، همانند نظام دارایی حکومت محمد در مدینه بود. آن هم همان شیوهای بود که در زمان جاهلیت و پیش از اسلام نیز رواج داشت. اعراب در پیش از اسلام از درهم ساسانی و سولیدوس بیزانسی در مبادلات تجاری استفاده میکردند که محمد نیز آن را رایج ساخت و ابوبکر هم از آن شیوه پیروی کرد. بعد از آن، عمر هم در ابتدای خلافتش از همین شیوه پیروی کرد. ولی در زمان خلافت عمر، هنگامی که دستگاه خلافت با سرزمینهای دارای نظام پولی ثابت در شام، ایران و مصر روبهرو شد، برای انجام تجارت با این سرزمینها، سکههای ویژه خلافت ضرب شد.
در اشعار دورهٔ جاهلیت و یکی دو قرن نخستین بعد از اسلام مدرکی دربارهٔ شاهدبازی نمیتوان یافت. همجنسگرایی در دوران طلایی اسلام معمول بود و به شکلی که افراد بزرگسال با پسران جوان اعمال جنسی انجام میدادند اما افراد بزرگسال بهطور معمول نقش فعال را بر عهده میگرفتند. ابونواس شعرهای فراوانی در مدح پسران نوجوان دارد این دوره در قرن دوازدهم میلادی به اوج خود رسید.
ابوالفرج اصفهانی می نویسد: «حسان بن ثابت حدود ۱۲۰ سال زندگی کرد که مدت ۶۰ سال آن در عصر جاهلیت و ۶۰ سال مابقی در اسلام بود و به جهت زندگی در دو دوره(جاهلیت و اسلام) از شاعران مخضرم به شمار می آید» بنابراین درگذشت حسان حدود سال ۶۸۲م است.