جانم خواجه

معنی کلمه جانم خواجه در لغت نامه دهخدا

جانم خواجه. [ ن َ خوا / خا ج َ ] ( اِخ ) یکی از مقتدرترین امرای لشکر محمدپاشاو اصلاً از اهل جزایر بود. او بسال 1126 هَ.ق. در زمان سلطان احمدخان ملقب به کاپتین ( قپودان ) پاشا شدو در زمان سلطان محمودخان اول بسال 1143 بمقام وزارت نایل آمد و بسال 1149 او را به جدّه فرستادند و درهمین سال در طائف درگذشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

معنی کلمه جانم خواجه در فرهنگ فارسی

از مقتدرترین امرای لشکر محمد پاشا

جملاتی از کاربرد کلمه جانم خواجه

چو دید برق جهنده زابر، جانم گفت که این بمسرع درگاه خواجه ماند باز
خواجه چون چنين بديد آمد و غلام را در برگرفت . غلام اندوهناك شد و گفت : خدايا پرده امرا ديدى و رازم را كشف كردى ، جانم را بگير. همان دم جان سپرد. خواجه مردم را خبر داد وجريان را نقل كرد و او را در همان قبر دفن نمود.(699)
ای خواجه اگر مردی تشویش چه آوردی کز آتش حرص تو پردود شود جانم