جان بر میان نه
جملاتی از کاربرد کلمه جان بر میان نه
بله میبایست کرد تا خداوند زادگان حاضر آمدندی و میان ایشان سخن گفتندی و اولیا و حشم در میانه توسّط کردندی، من یکی بودمی از ایشان که رجوع بیشتر با من بودی تا کار قرار گرفتی، نکردم و دایه مهربانتر از مادر بودم و جان بر میان بستم و امروز همگنان از میان بجستند و هرکسی خویشتن را دور کردند و مرا علی امیر- نشان نام کردند و قضا کار خویش بکرد؛ چنان باشد که خدای، عزّذکره، تقدیر کرده است، بقضا رضا دادهام و بهیچ حال بدنامی اختیار نکنم.
تا کی دلم، ای عزیز چون جان بر خاک در تو خوار باشد؟
عاشقان سوی حضرتش سرمست عقل در آستین و جان بر دست
دین و دل و عقل و خرد و هوش فشاندم آن دشمن جان بر سر انصاف نیامد
نقد جان بر دست و سیم اشک بر عارض فشان سر بخاک قبله گاه دین و دنیا افکنند
جان بر جانهای پاک رود در جهانی که نیست بیکاری
مهره ز انبان نبرم گوهر ایمان ببرم گو تو به جان بخل کنی جان بر جانان نبری
پس از پایان یافتن جنگ صلیبی پنجم و شکست خوردن نیروهای صلیبی، جان برین به پادشاهی خود در عکا بازگشت تا اوضاع قلمروش را سر و سامان بخشد. اما بازرگانان جنوایی و پیزایی در همین زمان با یکدیگر در عکا درگیر شدند که این درگیری منجر به خرابی قسمتی از شهر شد. براساس گزارشهای اهالی جنوا، جان برین از پیزاییها حمایت کرد تا بازرگانان اهل جنوا مجبور به ترک عکا شوند و به بیروت روند.
مگذر ز وداع من بیمار که امروز دل عزم سفر دارد و جان بر سر راه است
آویخته صد حلقهٔ جان بر سر هر مو دل در چه شمار است در آن حلقهٔ فتراک
یک دو روزی صبر کن، ای جان بر لب آمده زانکه خواهم در حضور دوست بسپارم تو را
صلیبیون پس از رسیدن نامهٔ صلح الکامل، شورایی را تشکیل دادند. جان برین توصیه کرد که صلیبیون پیشنهاد صلح را بپذیرند. امرای وی و همچنین فرماندهانی که از غرب آمده بودند، ار وی پشتیبانی میکردند تا بار دیگر پادشاهی اورشلیم در سرزمین مقدس احیا شود اما پلاجیو، نمایندهٔ پاپ، با این پیشنهاد مخالفت نمود و سراسقف اورشلیم نیز از وی حمایت کرد. زیرا وی توافق با مسلمانان را نادرست میدانست و علاوه بر آن به الکامل و نیتش مشکوک بود زیرا تصور میکرد وی این پیشنهاد را برای ایجاد تفرقه در سپاه صلیبی دادهاست. شوالیههای معبد و هوسپیتالر نیز به دلایل تاکتیکی از موضع پلاجیو حمایت کردند زیرا استحکامات اورشلیم بهکلی ویران شده بود و مراقبت از شهر پس از چیرگی بر آن، کاری تقریباً غیرممکن بود. علاوه بر سواران، شهرهای تجاری شمال ایتالیا همچون ونیز، پیزا و جنوا نیز با این پیشنهاد مخالفت کردند زیرا مصر یک دستاورد بزرگ تجاری نسبت به اورشلیم بود و آنان میخواستند که دمیاط را مبدل به مرکز تجاری خود نمایند؛ بنابراین در شورای صلیبیون اجماع بر این شد تا با پیشنهاد الکامل مخالفت شود.
اشعب گفت : اين مى دانم . نباشد كه آسان مردن و به سهولت جان بر آمدنم ترا خوش آيدو به چشم زدنت ، جانم به سختى بر آيد. زن او را دشنام داد و پيرامونيان و حتى زن وفرزند او خنديدند و اشعب ديده فروبست و مرد.