جان بر میان بس

معنی کلمه جان بر میان بس در لغت نامه دهخدا

جان بر میان بستن. [ ب َ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از آماده شدن برای کاری. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). دامن بر کمرزدن برای انجام کار. تا پای جان حاضر به انجام کاری بودن : و اندر آن رأی خواست از وی و دیگراعیان از بهر ما جان را برمیان بست. ( تاریخ بیهقی ص 84 ). دایه مهربانتر از مادر بودم و جان بر میان بربستم. ( تاریخ بیهقی ). پدر ما خواست ولیعهدی وی را باشد... از بهر ما جان را برمیان بست. ( تاریخ بیهقی ).
جان ببستم بمیان شمعصفت از سر شوق
تا نسوزی ز غم عشق نیابی تو خلاص.حافظ ( از بهار عجم ).کمری برمیان جان بسته
جان کمروار برمیان بسته.یوسفی ( از بهار عجم ).

جملاتی از کاربرد کلمه جان بر میان بس

ای مسلمانان ز درد هجر او جامه جان بر بدن بدریده ام
تا تن تو ز تاب دل شمع تمام سوخته من چو چراغ نیم جان بر ره باد صرصرم
جان بر لبم آمد و نرفته تا نام تو بر زبان نشسته
ای آمده از شوق تو جان بر لب من چون روز قیامت است بی تو شب من
هم به ترک سر بگویم، هم دل از جان بر کنم وآن زمان درد دلم را چاره‌ای نتوان که من،
گرفته جام به دست و نهاده جان بر کف به رزم و بزم تو خوبان قندهار و تتار
آنچه مورد یقین است اینکه در آغاز ورود سلجوقیان به خراسان، پیشکار و وزیر آنان سالار ابوالقاسم بوزجانی بود که بیهقی دربارهٔ او می‌گوید: «او مردی از کُفاة و دُهاةُ الرِّجال به‌شمار می‌رفت که از سوری، مأمور امور اداری و مالی خراسان از سوی غزنویان، لطمات فراوان دیده بود. به همین دلیل، وی کار ترکمانان را جان بر میان بست.» او در کنار اقداماتی که در جهت تحکیم قدرت سلجوقیان به جای آورد، کمک‌های زیادی در زمینهٔ مالی به آنان کرد.
این موضوع سعیدی سیرجانی و جمعی از دوستان او را در داخل و خارج کشور به صرافت، إعمال برخی تغییرات جزئی در متن اشعار افسانه‌ها، به منظور تطابق بیشتر مضمون آن با اوضاع جاری در حکومت اسلامی و چاپ مجدد این کتاب انداخت. امّا از آنجا که مدت‌ها بود که چاپ و انتشار تمامی آثار سعیدی سیرجانی (حتی آثار کاملاً غیرسیاسی او همانند تفسیر عظیم و شش جلدی قرآن، موسوم به تفسیر سورآبادی، که توسط سعیدی سیرجانی تصحیح و تحشیه و منتشر شده بود)، در حکومت اسلامی با مشکل مواجه بود و وزارت ارشاد جمهوری اسلامی، بنا به دستور شخص خامنه‌ای از تجدید چاپ این آثار یا چاپ آثار تازهٔ سعیدی سیرجانی ممانعت شدید می‌نمود، [و اصلاً عاقبت سعیدی سیرجانی، عاقبت جان بر سر اعتراض و پیگیری در همین مورد نهاد]، در نتیجه چاپ دوبارهٔ افسانه‌ها در خارج از ایران و توسط انتشارات مزدا، که توسط یکی از دوستان سعیدی سیرجانی اداره می‌شد، انجام پذیرفت.
هنگامی که الکامل نتوانست نیرو و کمک‌های کافی را برای حملهٔ زمینی و دریایی به اردوگاه صلیبیون فراهم آورد؛ نیروهای خود را در ۹ نوامبر در کرانهٔ غربی رود نیل فرود آورد. وی در جنوب اردوگاه صلیبیون در مکانی که «بورة» نامیده می‌شد، اردو زده و به‌سوی صلیبیون یورش بُرد ولی جان برین جلوی حملهٔ وی را گرفت و نیروهای ایوبی را به‌سمت کرانهٔ شرقی نیل عقب راند. با این حال الکامل در ۱۶ اکتبر، دست به حملهٔ دیگری زد و نیروهایش تا کناره اردوگاه صلیبی پیش رفتند، ولی با مقاومت صلیبیون، بار دیگر به کنارهٔ نیل عقب رانده شدند. پس از این تلاش‌های ناموفق، الکامل ناچار شد تا سیاست دفاعی اتخاذ کرده و در انتظار کمک‌هایی که بردارش، المعظم عیسی وعده داد بود، بنشیند.
علماى شيعه در طول دوران پرفراز و نشيب غيبت كبرى همواره چون مرزدارانى جان بر كفپاسدار حريم مقدس تفكر شيعى ، با همه ابعاد آن ، اعم از فقه ، حديث ، كلام و... بودهاند و در هر زمان كه احساس كرده اند شياطين جن و انس از روزنه اى قصد نفوذ و تجاوزبه اين حريم مقدس را دارند و در صدد ايجاد شبهه در اذهان ضعفاى شيعه مى باشند باتمام توش ‍ و توان خويش به مقابله با متجاوزان فرهنگى و غارتگران فكرى پرداختهاند.
لاجرم من نیز همچون رفتگان جلوه دادم مرغ جان بر خفتگان
گرچه متاع جان بر جانان خطر نداشت جان باز کز جهان دل ازو دوستر نداشت
فاطمه عليهاالسلام را در آغوش گرفته بود پيامبر صلى الله عليه و آله او را دربرگرفت و گفت : خدا لعنت كند كشندگانت را، خدا لعنت كند غارتگرانت را، خدا لعنت كندهمدستانى كه به زيان تواند، خدا حكم كند ميان من و آنان كه يارى به زيان تو كنند،فاطمه عليهاالسلام گفت : پدر جان چه مى گويى ؟فرمود: دختر جان يادآور شدم آن آزارو ستم و بى وفايى كه پس از من و تو به او مى سد، حسين من در آن زمان ميان يك دستهغيرت مندان با عصبيت است ، اختران كويش تو گويى ستارگان آسمانند، در فداكارى وهديه جان بر يگديگر پيشى مى گيرند گويا اكنون من لشكرگاه و جاى بنه و تربتخاك آنان را مى بينم . (45)
حقیقت فاش گشت و جان برون شد دلم ذرّات کل را رهنمون شد
پیش ما آ که جان بری از ما گرچه جغدی شوی چو باز و هما