جان بحلق رسیدن

معنی کلمه جان بحلق رسیدن در لغت نامه دهخدا

جان بحلق رسیدن. [ ب ِ ح َ رَ/ رِ دَ ] ( مص مرکب ) جان بحنجره رسیدن. بحال احتضارافتادن. نیم جان شدن. جان به گلو رسیدن :
بکام دل نرسیدیم وجان بحلق رسید
وگر بکام رسد همچنان رجائی هست.سعدی.سعدی اگر طالبی راه رو و رنج بر
یا برسد جان بحلق یا برسد دل بکام.سعدی.

معنی کلمه جان بحلق رسیدن در فرهنگ فارسی

جان بحنجره رسیدن

جملاتی از کاربرد کلمه جان بحلق رسیدن

کنونک تشنه بمردیم و جان بحلق رسید براه بادیه ما را که می دهد آبی