ثابت عزم
معنی کلمه ثابت عزم در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ثابت عزم
در درنگ و حزم ثابت کوه شو در شتاب و عزم نافذ باد باش
عزم جزم تو به حل و عقد ملک چون ستاره ثابت و سیار باد
وقت ثبات ثابت کوهست حزم تو گاه مراد قادر بادست عزم تو
بهر صلاح دین و قرار و ثبات ملک بر عزم ثابت است و مقرر خدایگان
بودى چنان چه حضرت رسول (ص ) در حق تو گفت : كه ضعيف بودى در بدن خود و قوىبودى در امر خدا، متواضع بودى در نفس خود، عظيم بودى نزد خداى تعالى ، كسى در توعيبى نديد، كسى از تو اميد جانب دارى نداشت ، تواناى عزيز نزد تو ضعيف وذليل بود تا آن كه حق را از او مى گرفتى ، در احقاق حق دور و نزديك نزد تو مساوىبودند، كار تو حق و مدارا و دوستى بود، گفتار تو حكم و حتم بود، امر تو بردبارىبود، و دور انديش و راءى تو علم و عزم بود، پس وقتى از دنيا كنده شدى كه راه حق راظاهر كرده بودى و كارهاى دشوار را بر مردم آسان كرده بودى ، آتش هاى فتنه را فرونشانده بودى و امور دين به تو معتدل شده بود، ايمان به تو قوت يافته بود7 مؤ منانبه تو ثابت گرديده بودند، پس پيش رفتى پيشى دور و دراز، به تعب انداختى آنها راكه بعد از خود گذاشتى به تعبى شديد، پس مصيبت تو از آن بزرگ تر است كهگريه تدارك كند آن را، عظيم شد مصيبت تو در آسمان درهم شكست مردم را، پس مى گويم: انا لله و انا اليه راجعون ، راضى شديم از خدا به قضاى او و تسليم كرديم از براىخدا امر او را.
عزم ثابت دار بر عیش و میی خواه آنچنانک چون حبابش بر سپهر آبگون سیاره نیست
به صرصر ار نگرد حزم او شود ساکن به ثابت ارگذرد عزم او شود سیار
ملامت آن نفس افزود و نفرت آندم خاست که عزم ثابت او را برفت پای از جای