تیمور احمد

معنی کلمه تیمور احمد در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] احمد بن اسماعیل بن محمد تیمور، معروف به تیمور پاشا، ادیب، پژوهشگر و مورخ مصری بود. وی فرزند یکی از خاندان های بزرگ مصری بود که در دوران خردسالی پدرش را از دست داد و خواهرش عایشه تیموریه، سرپرستی وی را به عهده گرفت.
اصل خاندان تیموری از کردستان عراق و شهر موصل است. محمد کاشف جدّ وی، اولین کس از این خاندان بود که همراه سپاهیان محمدعلی پاشا (حاکم وقت)، به منظور جنگ با ممالیک به مصر آمد. بعدها پسر وی اسماعیل (پدر احمد) نیز مسئول دیوان اسماعیل خدیوی در مصر گردید. احمد در ابتدا با زبان های عربی، فرانسوی، ترکی و تا حدودی فارسی آشنا شد؛ پس از آن وارد مدرسه فرانسوی مارسل در قاهره گردید. او سپس از محضر بزرگان علم و ادب، بهره مند شد. نخستین استاد وی شیخ عبدالوهاب رضوان مخللاتی (محلاتی) و پس از او، شیخ حسن طویل و محمد محمود شنقیطی بودند که علوم عقلی و نقلی را به وی آموختند. سرای وی در آن ایام، محل تردد بزرگان علم ادب، امثال شیخ محمد عبده، سامی بارودی و اسماعیل صبری شاعر مصری بود. تیمورپاشا همچنین با شیخ طاهر جزائری و محمد کردعلی (وزیر معارف وقت سوریه) آشنایی و پیوند داشت و آشنایی خود با شیخ حسن طویل و بهره مندی از وی را از بزرگ ترین نعمت های الهی برای خود به شمار می آورد. ارادت وی به شیخ محمد عبده به حدی بود که در مجاورت منزل او، خانه ای خرید تا بتواند از مصاحبت وی بیشتر بهره مند گردد.
احمد از همان ابتدا عضو مجلس شیوخ در مصر گردید؛ اما پیوسته می کوشید راهی بیابد تا از مشغله های اجرایی و سیاسی دوری گزیند و همه عمر و توان خویش را صرف امور علمی و تحقیقاتی کند؛ از این رو، به طنز می گفت: من از سیاست فقط ماده «ساسَ یَسوسُ» را می شناسم که در فرهنگهای لغت خوانده ام؛ اما از سوی دیگر، همواره از عضویت در شوراهای علمی و مشارکت در امور مربوط به آن، با گشاده رویی استقبال می کرد و با طیب خاطر عضویت در مجمع علمی (فرهنگستان مصر) و مجمع علمی عربی دمشق و دیگر مجامع علمی و فرهنگی آن روز را می پذیرفت و مدیریت دارالکتب المصریه همیشه در چاپ و نشر آثار، از راهنمایی های عالمانه وی استفاده می کرد.
او از 1901م به گردآوری کتاب های کمیاب دست زد و هسته اولیه آن چه را که بعدها، «الخزانة التیموریة» نام گرفت، بنیاد نهاد. حاصل تلاش های طاقت فرسای وی، فراهم کردن گنجینه ای عظیم، شامل 15 هزار عنوان کتاب در 20 هزار مجلد بود که غالب آن ها نسخ خطی کمیاب بودند. وی چنان که عادت کتاب دوستان و کتاب بازان است، فقط به گردآوری کتاب اکتفا نمی کرد، بلکه در مقام دانشمندی کم نظیر، بیشتر این آثار را خوانده و برای بسیاری از آن ها، فهرست، شرح و تعلیق نوشته است؛ چاپ مقالات تاریخی، علمی و تحقیقی فراوان در مجلات المؤید، الضیاء، المقتطف، الاهرام و الهلال گواهی صادق بر میزان تلاش ها و دقت علمی اوست. یکی از بهترین مقالات، مقاله ای در مورد نسخ خطی کمیاب و محل نگهداری آن هاست که در 1919م در مجله الهلال به چاپ رسید.
چنان که از گزارش منابع برمی آید، کتابخانه بزرگ تیموریه، آسان فراهم نیامد، بلکه احمد با پرداخت هزینه های سنگین، تحمل مشقت های فراوان و نوشتن چند فهرست از نسخه های خطی و تهیه راهنما برای آن ها، توانست یکی از غنی ترین کتابخانه های شرق را پدیدآورد. ارزش کار وی، نه تنها در فراوانی و حجم کتاب ها، که بیشتر در کیفیت استثنایی آن ها جلوه گر است. مجموعه کتابخانه او در پایان عمر و بنا به وصیت خود وی، به دارالکتب المصریه اهدا گردید. دارالکتب در 1369ق، فهرست کاملی در 3 جلد با عنوان «فهرس الخزانة التیموریة» برای آن در قاهره منتشر کرد.
همه کسانی که از دور و نزدیک با وی معاشرت داشته اند، او را سرمشق اخلاق و مجسمه فضایل و کمالات انسانی به شمار می آورند. صداقت، وقار، حلم و بردباری، غیرت دفاع از دین و فرهنگ، دقت و وسواس علمی و تلاش در راه احیای میراث گذشته اسلامی عربی و نیز اقداماتی در زمینه امور خیریه و نکته های بسیار دیگر، از ویژگی های اخلاقی بارز وی بوده است. انستاس کرملی کشیش اهل بغداد که دیر زمانی با او مکاتبه داشته، از دور شیفته اخلاق والا و بزرگ منشی وی شده بود و چون او را نخستین بار در قاهره دید، ارادتش افزایش یافت و چنین گفت: با بسیاری از علما، ادبا و فضلای شرق و غرب معاشرت داشته ام، اما ندیده ام که فرهیختگی و فضایل اخلاقی و استعدادهای طبیعی در وجود کسی، همچون تیمورپاشا، جمع شده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه تیمور احمد

همکاران دنیسن راس در این کار، عبدالمقتدر، عظیم الدین احمد، عبدالحامد و مسعود عالم ندوی، دانشمندان مسلمان هندی بوده‌اند. علاوه بر فهرست ۳۴ جلدی، فهرست مختصری در ۷ جلد نیز منتشر شده‌است. در حال حاضر شمار کتاب‌های خطی و چاپی و مجلات و میکروفیلم‌ها و نسخه‌های عکسی به ۱۴۶۷۰۴ عدد می‌رسد. از آن میان تعداد نسخه‌های خطی فارسی ۸۵۷۶، عربی ۷۳۶۵ و اردو ۱۴۳۵ است. نگارگریهایی ارزشمند به سبک‌های ایرانی و آسیای مرکزی و تیموری و راچپوت نیز در این کتابخانه موجود است.
پس از فوت احمدشاه، وزیر او، شاه ولی خان، شاهزاده سلیمان را به پادشاهی بالای تخت نشاند شاه ولی خان که خسر شاهزاده سلیمان می‌شد خلاف اصول و نصیحت احمد شاه عمل نمود درین زمان امرا و سران اقوام به واسطهٔ تسلط شاه ولی خان بر امور، از شاهزاده سلیمان روی گردانده و به هرات نزد تیمور رفتند. تیمور نیز با سپاهیان فراوان به قندهار رفت و قندهار را تصرف کرد و به دستور او شاه ولی خان و پسرانش را کشتند. بدین ترتیب، تیمور در ۱۱۸۶ به پادشاهی رسید.
در سال ۱۴۰۰، امپراتوری تیموری به رهبری تیمورلنگ، قره‌قویونلوها را شکست داد و قرایوسف به مصر گریخت و به سلطنت ممالیک پناه برد. قره یوسف مورد استقبال شیخ محمود، نایب دمشق، قرار گرفت. اندکی بعد سلطان جلایری احمد جلایر نیز به دمشق آمد. الناصر فرج که نمی‌خواست روابط با تیمور را بدتر کند، پذیرفت که قرایوسف و احمد جلایر را بگیرد و به او تحویل دهد. این دو رهبر در زندان با هم دوستی خود را تجدید کردند و توافق کردند که احمد جلایر باید بغداد را حفظ کند و قرایوسف آذربایجان را حفظ کند. احمد همچنین پیربوداغ پسر قرایوسف را به فرزندی پذیرفت. هنگامی که تیمور در سال ۱۴۰۵ میلادی درگذشت، ناصر فرج هر دو را آزاد کرد. با این حال، به گفته فاروق سومر، آنها به دستور والی شورشی دمشق، شیخ محمود آزاد شدند.
زمانیکه بعد از جلال الدین اکبر پسرش جهانگیرشاه جانشین اوشد، احمد مجدد کوشش کرد تا فشار لازم بالای پادشاه مغل وارد نماید و نمایندگان خود را در ارتش جابجا نموده و موقف خود را استحکام بخشد. از اینرو، وی شیخ بدرالرفای را به حیث نماینده در ارتش مغل تعین نمود. به کمک همین شیخ بود که دسایس و توطیه‌های را زیر نام روحانیت در ارتش به راه انداخت و سرانجام از طرف دولت گرفتار گردید و به زندان انداخته شد تا اینکه ویدر سال ۱۰۰۹ به عمر ۶۳ سالگی در شهر سرهند وفات نمود. وی غلام محمد مجددی ابن ویمحمد اسماعیل ابن ویصبغت اله ابن ویمحمد معصوم ابن ویشیخ احمد مجددی (کواسه شیخ احمد مجددی) تا سال اول اعلی ویاحمدشاه درانی در قید حیات بود. در سال ۱۱۲۷ در سرهند وفات نمود. چون این فامیل متوطن اصلی کابل بودند. دولت شاهنشاهی افغانستان در سال نامبرده مصمم شد تا تمامی اعضای این خانواده زاهد و متقی را در کابل و دیگر شرهای افغانستان ساکن سازد. در عهد تیمور شاه حاجی صفی اله مجددی برادران و فرزندانش در کابل اقامت داشتند.
احمد سلطان افشار یک افسر قزلباش از ایل افشار بود که حاکم مناطق و بخش‌های مختلف خراسان در زمان صفوی بود.وی ابتدا به عنوان حاکم هرات منصوب گشت و بعدها در سال ۱۵۱۶ میلادی در مقابل شاهزاده تیموری محمد زمان میرزا جنگید که بلخ را گرفته بود. وی در سال‌های ۱۵۲۰ تا ۱۵۲۱ میلادی به عنوان حاکم طوس و مشهد منصوب شد. در سال ۱۵۲۲ میلادی احمد سلطان به دستور حاکم جدید هرات دورمیش‌خان شاملو به عنوان حاکم بخش‌های مختلف منصوب گشت.احمد سلطان بعدها در نبرد جم در سال ۱۵۲۸ در برابر ازبک‌ها شرکت نمود که پس از آن احمد سلطان از منابع ناپدید می‌شود و سرنوشت وی ناشناخته است.
عزالدین حتی در لشکرکشی تیمور بر ضد بایزید عثمانی شرکت کرد، ولی پسرش سیدی احمد تحت هیچ شرایطی حاضر به تمکین و فرمانبرداری از تیمور و عمال و کارگزارانش نبود و یاغی در کوه‌ها به سر برد و مانع از رسیدن مالیات لرستان به دیوان تیمور می‌شد.
سلطان احمد میرزا، مسن‌ترین فرزند ابوسعید میرزا بود که با مرگ پدرش به حاکم تیموری سمرقند و بخارا از سال ۸۴۸ تا ۸۷۳ خورشیدی تبدیل شد.
تیمور لنگ با اینکه بسیار خونریز بود، ولی به فرهنگ و هنر علاقه نشان‌می‌داد. از این رو هنرمندان و صنعتگران از کشتارهایش در امان بودند. فرزندان او نیز، همین سیاست بنیان‌گذار دودمان‌شان را پی‌گرفتند و ازجمله می‌توان به راه‌اندازی رصدخانه‌ها، مساجد و مکتب‌خانه‌ها به‌دست آنان اشاره کرد. هنر نگارگری ایرانی و نیز خوشنویسی در این دوره از تاریخ ایران به شکوفایی قابل‌توجهی دست یافت. مهم‌ترین گواه بر پشتیبانی تیمور از هنر و فرهنگ، قطعات و ابزار و اثاثیهٔ آرامگاه احمد یسوی در ترکستان است. هنر این دوره را عموماً به دوبخش دورهٔ نخست و دوران متاخر تقسیم کرده‌اند.