تکفیر کردن

معنی کلمه تکفیر کردن در لغت نامه دهخدا

تکفیر کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به بیدینی نسبت کردن.( ناظم الاطباء ). به کفر منسوب کردن کسی را. کافر خواندن کسی را. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تکفیر میکنند.حافظ.رجوع به ماده قبل شود.

معنی کلمه تکفیر کردن در فرهنگ فارسی

به بی دینی نسبت کردن

جملاتی از کاربرد کلمه تکفیر کردن

پس خلیفه نامه‌ای به یعقوب مبنی بر دعوت از او برای تجلیل از خدماتش نوشت که هدف از این کار، تلاش برای دور کردن یعقوب از سپاهش و محل تجمع ایرانیان بود ولی مماشات ظاهری خلیفه و برادرش با یعقوب موجب اعتراض بزرگان، نزدیکان و اقوام در نتیجه قیام مردم علیه آن‌ها شد. ادامه این اعتراضات، موجب شد خلیفه، یعقوب را لعن کرده و آماده نبرد وی شود. پس از تغییر ناگهانی رویکرد خلیفه نسبت به یعقوب، وی به عسکر مکرم آمد و در آنجا نامه‌ای به خلیفه نوشت و خواستار حکومت خراسان، فارس، سیستان، کرمان و قزوین و شرطگی بغداد و سامرا شد و ضمناً خواستار لغو نامه خلع او از مناصب و تکفیر وی شد اما با پاسخ مساعد خلیفه رو به رو نشد؛ بنابراین، از عسکر مکرم، به سمت شوش رفت و آماده نبرد با خلیفه شد و در مقابل معتمد سپاه خودرا جمع و یعقوب را در مقابل حجاج خراسان لعن کرد.
در اقدامی دیگر، در سال ۱۵۸۲ میلادی رسم «خطبه» را نیز پایه گذاشت و سپس با تمامی امکانات تبلیغاتی‌اش آراء و نظرهای خود را می‌پراکند. وجود حکومت‌های قدرتمند صفوی، عثمانی و پاپ که در آنان پادشاه رهبری روحانی کشور را نیز در دست داشت، می‌توانست از انگیزه‌های تأسیس عبادت‌خانه باشد؛ چنان‌که حضور علمای مسلمان در دستگاه حکومت مانعی برای اختیارات اکبرشاه محسوب می‌شد. اکبر به بی‌دینی، شیعی‌گری و برهمنی متهم و تکفیر شد ولی این اتهام‌ها را انکار کرد و بر مسلمان بودن خود تأکید داشت. ابوالفضل علامی در کتاب اکبرنامه، می‌گوید شاه با همهٔ بدزبانان مدارا می‌کرد. موفقیت عبادت‌خانه دوام نیافت؛ زیرا هر کدام از روحانیان با متهم کردن دیگر ادیان ادعای برتری می‌کردند و با شدیدتر شدن بحث‌ها، برخلاف هدف مذکور، از یکدیگر رنجیدند و اختلافات‌شان فزونی یافت. این روند باعث شد در سال ۱۵۸۲ اکبرشاه عبادت‌خانه را ببندد. با این حال، تعاملات اکبرشاه با روحانیان دینی مذاهب گوناگون او را متقاعد کرد که تمامی ادیان نکات مثبتی دارند و بنابرین تصمیم به ادغامشان گرفت.
مخالفان برگزاری مراسم عمرکشان، به مسئله ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی پرداخته‌اند و این مراسم را مخالف سیاست‌های وحدت محور شیعه و سنی می‌دانند. مخالفان مراسم عمرکشان، به استناد برخی از آیات قرآن، سب و توهین به عقائد دیگران را حرام و ممنوع می‌دانند. مخالفان بر این باورند که توهین‌های متقابل اهل سنت در مواجهه با توهین‌های صورت گرفته از جانب برخی شیعیان نسبت به خلفای سه‌گانه، سبب شده است تا شیعیان از جانب برخی فرقه‌های سنی مذهب، تکفیر شوند. مخالفان همچنین به روایاتی از منابع شیعه استناد می‌کنند که از لعن علنی دشمنان اهل بیت، نهی کرده‌اند. مخالفان همچنین بر ضعف روایت رفع القلم تأکید داشته و معتقدند این روایت از حیث سندی و محتوایی دچار مشکل است و استناد به آن برای تقویت قول نهم ربیع بودن کشته شدن عمر بن خطاب، صحیح نمی‌باشد. علی خامنه‌ای از فقیهان شیعه و رهبر جمهوری اسلامی ایران، با اشاره به مراسم عیدالزهرا؛ انتشار برخی از فیلم‌های تحریک‌آمیز از این مراسمات را، مانع انتشار انقلاب اسلامی در کشورهای منطقه دانسته است. او با توجه به نیت مسببان این مراسم که شاد کردن فاطمه زهرا عنوان شده است، این کار را سبب شادی دشمنان فاطمه زهرا می‌داند. برخی از فقهای شیعه، نسبت به هرگونه اعمال اخلاف‌افکنانه میان فرقه‌های اسلامی، انتقادهایی را مطرح کرده‌اند که شامل مراسم عمرکشان نیز می‌شود. از این میان می‌توان به روح‌الله خمینی، فاضل لنکرانی، بهجت، تبریزی، وحید خراسانی، موسوی اردبیلی، مصباح یزدی و نوری همدانی اشاره کرد.
صدرالصدور دربار اکبر در ابتدای بر تخت نشستن او، عبدالنبی، فردی اهل تسنن بود و هدایت علمای سنی را برعهده داشت. این علما چارچوب شریعت را برای اکبر تعیین می‌کردند و قدرت و نفوذ مذهبی صدرالصدور به جایی رسیده بود که عملاً اسلام همان چیزی بود که او می‌گفت. اکبرشاه تا ۲۰ سالگی شدیداً به مذهب تسنن پایبند بوده و گاه فرمان تکفیر و قتل افراد را صادر می‌کرد، ولی رفته‌رفته رویکرد متفاوتی در پیش گرفت. تأسیس عبادت‌خانه و دعوت تدریجی از علمای شیعه و پس از آن دیگر ادیان برای حضور یافتن در آن، بخشی از علمای اهل سنت را ناراضی و تحقیر کرد. از سوی دیگر، از گذشته تعدادی از علمای شیعه در دربار گورکانی حضور داشتند. سه برادر به نام‌های «ابوالفتح»، «همایون» و «نورالدین گیلانی» در این دوره خود را به اکبرشاه نزدیک کردند و به پرسش‌های فقهی اکبرشاه پاسخ می‌دادند. بدائونی، از علمای اهل سنت، ابوالفتح را از کسانی می‌داند که اکبرشاه را از اسلام دور کردند. یکی دیگر از عناصر شیعی دربار «ملا محمد یزدی» بود که سعی در شیعه کردن شاه داشت. محسن فانی در دبستان مذاهب چنین بیان می‌کند که اختلاف روحانیان سنی و شیعه بر سر مسائل فقهی، کلامی و حدیثی و خطاپذیری منابع کلام اسلامی، یعنی قرآن و احادیث، کم‌کم باعث شد اکبرشاه در نبوت و معجزات نیز دچار تردید شود. اکبرشاه ابتدا گروهی به نام «چهل‌تن» برقرار کرد تا قضاوت را، تنها بر اساس عقل، برعهده گیرند.
تاراج قسطنطنیه به عنوان یکی از پر سودترین تاراج‌های تاریخ ذکر شده‌است. اگرچه غارت کردن شهری که در مقابل فاتحان ایستادگی می‌کرد، از لحاظ اصول اخلاقی قرون وسطا قابل قبول بود، اما روشن است صلیبیون چیزی بیش از غارت و تاراج انجام دادند. آن‌ها برخلاف سوگند خود و تهدید تکفیر کلیسا، بی‌شرمانه و حساب شده پرستشگاه‌های مسیحی بیزانس را مورد تجاوز قرار دادند و هرچه که به دستانشان می‌رسید را نابود می‌کردند. وقتی پاپ اینوست سوم از رفتار صلیبیون مطلع شد، دچار شرم و خجالت شد و قویاً آن‌ها را سرزنش کرد.
افتتاح مدرسهٔ دوشیزگان با موجی از مخالفت‌ها و نارضایتی‌ها از جانب مردان روبه‌رو شد و عده‌ای مدرسه را که در واقع خانهٔ بی‌بی‌خانم هم بود، به آتش کشیدند. سید علی شوشتری حکم تکفیر او را صادر کرد و قشر وسیعی از جامعه، حتی بعضی از پیشگامان نهضت مشروطه، با بی‌اعتنایی و تمسخر یا فاحشه خطاب کردن او و دخترانش، به این مدرسه واکنش نشان دادند. پایهٔ مخالفت‌ها با این مضمون بود که «این مدرسه را بیگانگان به منظور رواج بی‌عفتی دایر کرده‌اند».: ۳۴  برگه‌های تکفیرنامه به قیمت یک شاهی به فروش می‌رسید و حتی بازار سیاه پیدا کرد. چارلز مارلینگ، کاردار سفارت آمریکا، در نامه به سر ادوارد گری، وزیر خارجهٔ بریتانیا، که به تاریخ ۱۶ ژوئیه ۱۹۰۸ نوشته، می‌گوید: «در تهران شایع شده که این مدرسه با تلقین و تحریک همسر یکی از غلامان ما تشکیل شده‌است.»: ۱۰۷ 
بندیکت نهم این تصمیمات را نپذیرفت و حاضر نبود از مقام خود کناره بگیرد. وقتی که کلمنت دوم در اکتبر ۱۰۴۷ میلادی درگذشت، بندیکت کاخ لاتران را در نوامبر همان سال به اشغال خود درآورد اما در ژوئیه ۱۰۴۸ میلادی توسط قوای آلمانی از کاخ رانده شد. برای پر کردن خلاء قدرت اسقف پوپو با عنوان پاپ دامازوس دوم به این مقام منصوب شد و از طرف همگان به رسمیت شناخته شد. بندیکت نهم با نپذیرفتن واگذاری مقامش در ازای پول که به حکم سیمونی معروف است، تکفیر شد.
واژهٔ تکفیر از کلمهٔ عربی کفر مشتق شده‌است. در اتهام تکفیر، شخصِ تکفیری، دیگر مسلمانان را متهم به ناخالص بودن و از راه اسلام منحرف شدن می‌کند. در اسلام مجوز متهم کردن دیگر مسلمانان به دست علما و به شرط رعایت تمام جوانب احتیاطی آن است.
شیعیان افغانستان امکان مسلح کردن و دفاع از خود در برابر تروریست‌های تکفیری را نیز نداشتند، چرا که همواره متهم می‌شدند که از جانب ایران مسلح شده و قصد کشتار سایر اقوام و اهل سنت را دارند و با این برچسب و حیله دولت‌های مختلف در افغانستان با فشار فراوان موفق شدند تا مانع از مسلح شدن مؤثر مناطق شیعه نشین بشوند. به‌طور نمونه در حالی که طالبان به انواع و اقسام سلاح‌های سنگین مجهز بودند، عبدالغنی علیپور فرمانده نیروهای مقاومت مردمی که نقش مهمی در امن نگاه داشتن مناطق مرکزی و دفاع از مناطق شیعه نشین افغانستان در برابر طالبان و گروه‌های تروریستی را برعهده داشت،توسط دولت اشرف غنی دستگیر شد. پس از بالا گرفتن تنش‌ها برخی نمایندگان پشتوتبار مجلس افغانستان علیپور را متهم به جاسوسی برای ایران کرده و از دستگیری وی حمایت کردند.