تک گویی طولانی
جملاتی از کاربرد کلمه تک گویی طولانی
ساختار این رمان بر اساس تک گویی یا مونولوگ است. تمام شخصیتها در فصولی جداگانه به شیوهٔ راوی اول شخص و به زبان گفتاری حرف میزنند. فن یا صناعت رمان، شیوهٔ جریان سیال ذهن است که جیمز جویس پیشتر در رمان معروف خود اولیس اجرا کرده بود.
تمام رمان و تمام تک گوییها، بازتاب جهان تاریک و خونآلودی است که نویسنده از ایران در سالهای نخستین قرن بیستم تصویر میکند. جنایتکاری بیرحم به نام سیف القلم در شیراز زنهای صیغهرو را به دام انداخته و میکشد. احمدآقا در نقش معلم و نویسنده گویی ناخودآگاه روایتگر همه این فجایع از زبان شخصیتهای این رمان است.
سوم شخص عینی یا آبجکتیو، موقعی به کار میآید که راوی نخواهد افکار، احساسات، نظرات و… هیچکدام از شخصیتها را توصیف نماید. به جای آن، یک هدف (اوبژه) میدهد عاری بدون زاویه دید متعصبانه. اغلب راوی خود غیرانسانی را به نمایش میگذارد تا توصیفات خنثی باشد. این حالت روایت خارج از اشکال داستانی در مقالههای روزنامهها، زندگینامهها و ژورنالهای علمی استفاده میشود. این حالت میتواند با عنوان «پرواز بر فراز دیوار» یا «لنز دوربین» توصیف شود که تنها میتوانند اتفاقات قابل مشاهده را نقل کند اما اعمال را تفسیر نمیکند یا افکاری که در اذهان شخصیتها میگذرد را نمایش نمیدهد. در متون داستانی از این نوع برای تأکید کردن بر این که احساسات شخصیت از اعمالش مشخص میشود، استفاده میگردد. افکار درونی اگر توصیف شوند به ما یک صدای تک گویی میدهد درحالیکه این روش به مؤلف اجازه نمیدهد تا افکار و احساسات بیان نشده را نشان دهد، این روش اجازه میدهد تا نویسنده اطلاعاتی را ارائه دهد که هیچیک از شخصیتها از آن آگاه نیستند. یکی از مثالهای این روش که چشمانداز دوربین-چشم نیز نامیده میشود، تپههایی شبیه فیلهای سفید اثر ارنست همینگوی است.