توفیق در جهاد

معنی کلمه توفیق در جهاد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] توفیق در جهاد (قرآن). شرکت در جهاد، نیازمند امداد و توفیق الهی می باشد.
ولو ارادوا الخروج لاعدوا له عدة ولـکن کره الله انبعاثهم فثبطهم وقیل اقعدوا مع القـعدین.(اگر آنها (راست می گفتند، و) اراده داشتند که (بسوی میدان جهاد) خارج شوند، وسیله ای برای آن فراهم می ساختند! ولی خدا از حرکت آنها کراهت داشت؛ از این رو (توفیقش را از آنان سلب کرد؛ و) آنها را (از جهاد) باز داشت؛ و به آنان گفته شد: «با «قاعدین» (کودکان و پیران و بیماران) بنشینید! ») " و لکن کره الله انبعاثهم فثبطهم" یعنی خداوند بخاطر نفاقشان و برای اینکه بر تو و بر مؤمنین منت بگذارد آنها را موفق به جهاد نکرد و اجازه تخلفشان را داد تا در میان سپاهیان با ایمان القاء مفسده نکنند و جمع مؤمنان را مبدل به تفرقه و وحدت کلمه آنان را مبدل به اختلاف نسازند.
گوینده فثبطهم
در اینکه گوینده این سخن کیست؟ آیا خداوند یا پیامبر است؟ و یا نفس و باطن خودشان است؟ در میان مفسران گفتگو است، ولی ظاهر این است که یک فرمان تکوینی است که از باطن تاریک و آلوده آنها برخاسته و مقتضای عقیده فاسد و اعمال زشت آنها است و بسیار دیده می شود که مقتضای حال را به صورت امر یا نهی بیرون می آورند از آیه فوق به خوبی استفاده می شود که هر عمل و نیتی اقتضایی دارد که خواه ناخواه دامان انسان را می گیرد، و همه کس شایستگی و لیاقت آن را ندارند که در کارهای بزرگ و راه خدا گام بردارند، این توفیق را خداوند نصیب کسانی می کند که پاکی نیت و آمادگی و اخلاص در آنان سراغ دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه توفیق در جهاد

خط مشی توفیق در دههٔ ۱۳۲۰ شمسی ضداستعماری بود که در سال‌های بعد نیز ادامه یافت این جهت‌گیری توفیق را جزو جراید چپ قرار داده بود. در سال ۱۳۲۹ شمسی، دورهٔ نخست‌وزیری حاجی‌علی رزم‌آرا در فهرست شهربانی کل کشور توفیق در جرگهٔ جراید متمایل به چپ قرار داشت که دولت در صدد جلوگیری از انتشار آن‌ها بود. توفیق در سال‌های اوج‌گیری ملی‌شدن صنعت نفت، ضمن حمایت از ملی‌شدن نفت و ملی‌شدن شیلات، همچنان از دولت‌ها انتقاد می‌کرد.
حضور مراکز تحلیل‌گر بومی (مانند اندیشکده توسعه منطقه‌ای ) در هر منطقه که آشنایی با بوم و منطقهٔ زیست خود با مسایل تحلیل‌گری، ادبیات علمی روز و با تجارب سایر کشورها آشنایی دارند، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر برای توفیق در برنامه‌ریزی منطقه‌ای در سطح استان‌ها و شهرستان‌ها است. فقر جدی ادبیات علمی روز در سطح استان‌ها و تأخیر قابل ملاحظه در انتقال و سرریز دانش و تجارب مدیریتی از مرکز به سطح شهرستان‌ها، از جمله مسایلی است که لزوم تأسیس کانون‌های تفکر روزآمد را ضروری کرده‌است. این مراکز مدل‌های متناسب با منطقه و فضای موجود استان‌و شهرستان‌ها را تحلیل می‌کنند.
حسین توفیق (زاده ۲۹ تیر ۱۳۰۸ – درگذشته ۹ فروردین ۱۳۹۶) از خاندان سرشناس توفیق در مطبوعات ایران و از سردبیران مجله طنز توفیق بود. مجله توفیق، هفته‌نامه فکاهی و طنزآمیز ایران بود که نزدیک به نیم قرن فعالیت داشت.
از سال ۱۳۳۹ شمسی توفیق توانست انتقادات طنزآمیز خود را تا حد نخست‌وزیران ایران توسعه دهد و این انتقادات از دکتر منوچهر اقبال شروع شد و به دوران نخست‌وزیران بعدی: دکتر علی امینی، اسدالله عَلَم، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا رسید؛ ولی هویدا در صدد برآمد که نشریهٔ فکاهی دیگری را که خود بر آن نظارت داشته باشد، در مقابل توفیق عَلَم کند؛ ازاین‌رو، با کمک مالی فراوان، امتیاز مجلهٔ فکاهی کاریکاتور را به محسن دولّو واگذار کرد و تعدادی از طنزنویسان توفیق در آن مجله مشغول شدند (بهزادی، ج ۳، ص ۳۴۲؛ حسین توفیق، مصاحبهٔ مورَّخ ۲۱ آبان ۱۳۸۱).
این رفتار فوکاس با بزرگ‌ترین و پیروزمندترین سردار سپاه؛ همچنین عدم توفیق در جلوگیری از پیش‌روی‌های ساسانیان در شرق، او را بیش از پیش نزد مردم منفور کرد و اتباعش را از حمایت وی به شدت دلسرد نمود.
برادران توفیق: حسن، حسین و عباس توفیق که در دورهٔ دوم توفیق کاریکاتوریست، نویسنده، شاعر و سردبیر و در سال‌های آخر آن دوره گردانندگان اصلی تحریریهٔ توفیق بودند در ۲۹ اسفند ۱۳۳۶ روزنامه‌ای فکاهی و طنز آمیز را به نام «فکاهی» منتشر کردند که به شدت مورد استقبال مردم قرار گرفت. در سال ۱۳۳۷ محمدعلی توفیق نام روزنامهٔ توفیق و حق‌التألیف ۳۲ سال مندرجات آن را رسماً به برادران توفیق واگذار کرد. انتشار این دورهٔ پرسروصدای توفیق در زیر فشار شدید سانسور و با توقیف‌های مکرر تا سال ۱۳۵۰ شمسی ادامه یافت. در این دوره ظاهر نشریه تغییراتی کرد، از جمله جلدش رنگی و صفحاتش بتدریج بیشتر شد. سرمقاله شماره نخست دوره سوم حکایت از وضع جدیدی داشت و به خواننده می‌فهماند که به سبب محدودیتهایی قادر به درج هر مطلبی نیست (رجوع کنید به ش نوروز، ۲۹ اسفند ۱۳۳۶، ص ۲). همچنین درج عبارت «توفیق روزنامه‌ای‌ست ملی و مستقل که به هیچ حزب و دسته و جمعیتی بستگی ندارد» و «ارگان رسمی حزب خران» در پشت جلد وابسته نبودن توفیق به هیچ گروهی را را یادآور می‌شد. شمارهٔ نخست با استقبال مردم مواجه شد، به‌طوری‌که سهمیهٔ شهرستان‌ها نیز در تهران توزیع گردید.
شخصیت‌های اصلی توفیق، کاکاتوفیق، گشنیزخانم (عیال کاکا)، ممولی (میمون کاکا) و ملت بود. در دورهٔ سوم، توفیق توانست پس از دو-سه سال، انتقادات طنزآمیز خود را متوجه دولت (خصوصاً شخص نخست‌وزیر و وزرا) و وکلا و سناتورها یا سیاست‌های آمریکا و انگلیس و اسرائیل نماید. مشی سیاسی توفیق در این دوره، حمایت از ملل محروم بود، چنان‌که هنگام جنگ در ویتنام با مطالب و کاریکاتورهای ضدآمریکایی از مردم ویتنام پشتیبانی می‌کرد (برای نمونه، رجوع کنید به سال ۴۶، ش ۱۳، ۳۰ خرداد ۱۳۴۶، روی جلد؛ سال ۴۶، ش ۳۳، ۱۸ آبان ۱۳۴۶، روی جلد). همچنین نشر مطالب ضداسرائیلی خصوصاً هنگام جنگ اعراب و اسرائیل، در حالی صورت می‌گرفت که دولت ایران از حامیان اصلی اسرائیل بود. توفیق هر سال از بین کاریکاتورهای چاپ‌شده در نشریات کشور، سه کاریکاتور را با مضامین سیاسی، اجتماعی، فکاهی، به‌عنوان بهترین کاریکاتور انتخاب و در شمارهٔ ویژهٔ «سیزده‌به‌در» چاپ می‌کرد.
اعتقاد راسخ دکترغلامحسین یوسفی (استاد ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد) به ضرورت حضور و استمرار روح علمی و پژوهشی در فضای دانشگاه ها سبب شده بود که در گزینش دانشجو برای دوره های دکتری و فوق لیسانس دست کم در حوزه دانشگاه فردوسی مشهد که در اختیار و کنترل وی بود، دقت و بردباری وسواس آمیزی به خرج دهد. مواد امتحانی و نحوه آزمون را به گونه ای تنظیم کرده بود که اگر کسی مایه ای نداشت یا روحیه علمی و پژوهشگری با سلیقه اش سازگار نمی افتاد، به دوره های مذکور راه پیدا نمی کرد. دانستن زبان عربی و دست کم یک زبان اروپایی را برای دانشجو شرط لازم شرکت در امتحان می دانست و برای آن نمره بالایی در نظر گرفته بود. او به این اکتفا نمی کرد. دانشجویی حق شرکت در امتحان ورودی دوره های فوق لیسانس و دکتری را داشت که معدل نمرات دوره قبل او کمتر از 3 (برابر با 16) نباشد و چون بر روی این شرط ایستادگی می کرد، همیشه تعداد کسانی که امکان شرکت در امتحان ها را پیدا می کردند زیاد نبود. برای توفیق در امتحان هم هر درسی جداگانه حد نصاب بالایی داشت و عدم توفیق در یک درس هم به معنای عدم قبولی در امتحان تلقی می شد. یکی از مواد مهم امتحان هم نوشتن یک مقاله تحقیقی بود که گاهی دانشجو به هنگام ضرورت اجازه پیدا می کرد برای تهیه این مقاله از منابع کتابخانه هم استفاده بکند. این مایه دقت و سخت گیری که به نظر من عمدتا از نگاه روان شناسی و به منظور پیدا کردن افراد جستجوگر و مایه دار صورت می گرفت، سبب شده بود که گاهی یک یا دو نفر بیشتر توفیق ورود به دوره های مذکور را پیدا نکنند و به شهادت عینی بنده در یکی دو دوره هم هیچ کس نتوانست از عهده امتحان مزبور برآید و در نتیجه برای آن سال ها دانشجو نگرفتند.
توفیق در دوره دبیرستان، زمانی که ۱۶ ساله بوده به کشتی علاقمند شد و از دوم آبان ۱۳۲۷ که کارت عضویت باشگاه نیرو، واقع در خیابان ری، نزدیک میدان قیام (شاه سابق) برایش صادر شد، تمرینات خود را زیر نظر کیومرث ابوالملوکی آغاز کرد.