توزیع فون میزس

معنی کلمه توزیع فون میزس در فرهنگستان زبان و ادب

[آمار] ← توزیع بهنجار دایره ای

جملاتی از کاربرد کلمه توزیع فون میزس

گفته شده است که لودویگ فون میزس در چندجای کتاب لیبرالیسم خودش تأکید می‌کند آنچه از اوایل قرن بیستم به لیبرالیسم معروف شده است، اصلاً لیبرالیسم نیست - در ۱۹۲۷، وقتی متن کتاب را می‌نوشته است، آن را نوعی «سوسیالیسم میانه‌رو» می‌نامد، و در ۱۹۶۲، در مقدمه‌ای که بر نسخهٔ انگلیسی کتاب نوشته است، آن را نوعی «سوسیالیسم غیرتوتالیتار» می‌خواند.
لودویگ فون میزس (اتریش/ایالات متحده، ۱۸۸۱–۱۹۷۳)
فریدریش هایک (اتریش / بریتانیا / ایالات متحده / آلمان، ۱۸۹۹–۱۹۹۲) از نظر هایک، نقش مرکزی دولت باید حفظ حاکمیت قانون، با کمترین مداخله خودسرانه ممکن باشد. او برنده جایزه یادبود نوبل علوم اقتصادی و پیش‌بینی کننده رکود بزرگ مانند اقتصاددان و مربی مدرسه اتریشی، لودویگ فون میزس.
افسردگی شدید پس از پایان جنگ به گونه‌ای بنیادین جهان لیبرال را دچار تغییر کرد. در زمانهٔ جنگ نظریه‌هایی برای لیبرالیسمی جدید وجود داشت ولی لیبرالیسم مدرن به‌طور کامل در ۱۹۳۰ به عنوان واکنشی به افسردگی ناشی از جنگ، محقق شد که باعث الهام بخشیدن به اقتصاددانانی چون جان ماینارد کینز شد تا رشتهٔ اقتصاد را به کلی متحول کند. لیبرال‌های کلاسیک همچون لودویگ فون میزس اقتصاددان، از بازار کاملاً آزاد دفاع می‌کردند تا واحدهای مجزای اقتصادی قادر باشند که به تخصیص مناسب منابع خویش دست بزنند و به عبارت دیگر در طول زمان به اشتغال کامل و امنیت اقتصادی دست یابند. کینز پیشگام حمله‌های وسیع به اقتصاد کلاسیک و پیروان آن بود و بحث می‌کرد که بازار کاملاً آزاد ایده‌آل نیست و این که در آن زمانهٔ سخت برای داشتن اقتصادی پویا و رو به رشد به مداخله و سرمایه‌گذاری دولت نیاز است. برای مثال وقتی که بازار در تخصیص مناسب منابع شکست بخورد نیاز است تا دولت وارد اقتصاد شود و به نظم دهی آن دست بزند تا زمانی که بخش خصوصی بتواند به سازوکار پیشین خود بازگردد و اقتصاد را از دستان دولت باز پس گیرد، این ایده‌ای بود که به زعم کینز باعث افزایش تولید و بهره‌وری صنعتی می‌شد.
در عمل انسان (فصل ۱۸)، لودویگ فون میزس ناسازگاری زمانی را مورد بحث قرار می‌دهد: اینکه فواصل آینده زودتر اتفاق می‌افتد بسیار بیشتر از فواصل آینده بعدی است. این مسئله در اقتصاد رفتاری مشاهده شده است. [نیازمند منبع]
جنگ جهانی اول نقطه عطفی در تاریخ بشریت بود. انقلاب ۱۹۱۷ روسیه (و دیگر انقلاب‌های مشابه کم و بیش موفق در اروپا) باعث پدیدآیی کمونیسم شدند و در منطقه روسیه به ویژه باعث پیدایش لنینیسم شدند، و در مقیاسی کوچک‌تر نیز لوکزامبورگیسم پا به عرصه وجود گذاشت. در همین زمان احزاب سوسیال دموکرات برای اولین بار توانستند برنده انتخابات‌ها باشند و دولت‌هایی را تشکیل دهند. با این وجود گروهی از اقتصاددانان اروپای مرکزی که توسط اعضای مکتب اتریش از جمله لودویگ فون میزس و فردریش هایک، هدایت می‌شدند، ایده‌هایی جدید را در مقابله با اندیشه کمونیسم مطرح کردند و با تعاریف و مطالعات دقیق بسیار کمونیسم و سوسیالیسم را نمونه‌هایی جدید از دیکتاتوری و تمامیت‌خواهی معرفی کردند.