ته خان
معنی کلمه ته خان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ته خان
اگر با میر صحبت کرد میرانید میرش را و گر با خان برادر شد خیانت دید ازو خانش
قوله تعالی: «وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ» ایشان که از خان و مان ببریدند از بهر خدای، «مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا» پس آنک بر ایشان بیدادها کردند، «لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً» ایشان را جای سازیم درین جهان جای سخت نیکو، «وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ» و مزد آخرت و پاداش آن جهان مه، «لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (۴۱)» اگر دانندی.
بدو گفت هرگز تو در خان من ازین پس نباشی نگهبان من
خان و مان گر گشت ویران شکر کز اقبال عشق بر سر کوی بلا داریم محنتخانهای
مو آن رندُم که نامُم بی قلندر نه خان دیرُم نه مان دیرُم نه لنگر
همه گفته کنیم از دل و جان خان و مان را فدای آن سلطان
هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ اللَّه اوست که آن ناگرویدگان، اهل تورات، را بیرون کرد. مِنْ دِیارِهِمْ از سرایهای خویش و از خان و مانهای خویش. لِأَوَّلِ الْحَشْرِ نخست فراهم آوردن خلق را،. ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا شما هرگز نپنداشتید که ایشان بیرون شوند.
حسینقلی بن امانالله خان اردلان متخلص به حاوی همچنین شناختهشده به حسینقلیخان اردلانِ مخلص (؟ - ۱۸۴۸م) شاعر فارسیسرای ایرانی بود.
خضر است و خان و خانه به عزلت کند بهدل هم خضر خان ومشغلهٔ اوز کند او
تا شدم دست آزمای بخت بد فیّاضوار خان و مان طالع فرخنده را آتش زدم
بوالفارس زمانه، زمان خان که در زمین حکمش کشد سپهر چو حکم سوار اسب
پاتینجر مؤسس دولت براهویی را قنبر، نیای طایفه یا تیرهٔ قنبرانی میداند و سایکس قنبر را سرکردهٔ شبانان براهویی دانسته که در اواسط سدهٔ ۱۷ میلادی، به دعوت یکی از راجههای هندوستان با افاغنهٔ مهاجم به بلوچستان جنگیدند و پس از شکست افغانها بر منطقه تسلط یافتند و حتی راجه را از حکومت برداشتند و خود مستقلاً زمام امور را در دست گرفتند. مقارن لشکرکشیهای نادرشاه، عبدالله خان نوادهٔ قنبر در کلات حکومت داشت.
شاه عباس از جهت احترام، همیشه، گنجعلی خان را بابا خطاب میکرد.
حسینآباد یا مزرعه خان روستایی در دهستان علیآباد بخش مرکزی شهرستان تفت استان یزد ایران است.