ته تغاری

معنی کلمه ته تغاری در لغت نامه دهخدا

ته تغاری. [ ت َه ْ ت َ ] ( ص نسبی مرکب ، اِ مرکب ) آنچه در ته تغارماند از ماست و غیره. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || به مزاح ، فرزند بازپسین زن که پس از آن نزاید. بچه آخرین زنی. فرزند واپسین. عجزه. زکرمه. ابن هرمة. ابن عجزة. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه ته تغاری در فرهنگ عمید

آخرین فرزند خانواده.

معنی کلمه ته تغاری در فرهنگ فارسی

آنچه در ته تغار ماندازماست و غیره

جملاتی از کاربرد کلمه ته تغاری

تنورشان عبارت از حفره‌هایی در زمین می‌باشد. حیوان، از سیخ آهنینی که بر گردنش گذشته و به دهانه تنور تعبیه گردیده، آویخته می‌شود و در زیر آن تغاری از سفال گذارده شده‌است. حیوان در اینجا با گرمای یکسانی پخته می‌شود. بدون اینکه بسوزد، تابه‌هایی که در آن‌ها کباب بریان شود، همانند تابه مخصوص شیرینی است.