ته بند

معنی کلمه ته بند در لغت نامه دهخدا

ته بند. [ ت َه ْ ب َ ] ( نف مرکب ) صحاف که ته بندی کند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به ته بندی شود.

معنی کلمه ته بند در فرهنگ فارسی

صحاف که ته بندی کند

جملاتی از کاربرد کلمه ته بند

با توجه به اینکه هر روز فقط ۱۰۰ تماشاگر می‌توانستند انتخاب شوند، یک سیستم مچ بند هر روز ساعت ۷:۰۰ صبح منتشر می‌گردید. جمعیت خارج از دادگاه دپ را به هنگام ورودش تشویق کردند، در حالی که هرد توسط آنها مورد طعنه و هو کردن قرار گرفت. در چهارمین روز محاکمه، دو طرفدار دپ زمانی که مشخص شد هرد را به صورت آنلاین تهدید به مرگ کرده‌اند، از دادگاه خارج شدند.
خبر شد به خسرو هم اندر زمان که گشتند بسته به بند گران
دل خویش و بیگانه خرسند کرد نه همچون پدر سیم و زر بند کرد
یکی خشت زد بر سرین قباد که بند کمرگاه او برگشاد
گشاده دست شادی بند رادی گرفته باز رادی کبگ شادی
مدتی شد که درین شهر گرفتار توایم پای بند گره طره طرار توایم
ز بسکه کشت عدو گوشه های تیغ بریخت ز بسکه بست عدو حلقه های بند بسود
نه شیخ دهد پندم و نه شوخ نهد بند گویند که بایست حذر از شعرا کرد
زهم بگسلیده تنش بند بند شده پیکرش پایمال سمند
دانـشـگـاهـى تـا بـازارى و كـارگـر و كشاورز و ساير قشرها، بند اسارت را پاره و سدقـدرت ابـرقـدرت هـا را شـكـسـتـنـد و كـشـور را از دسـت آنان و وابستگانشان نجات دادند،تـوصـيه اينجانب آن است كه نسل حاضر و آينده غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومندعزيز هر چه بيشتر با روحانيان و طلاب علوم اسلامى پيوند دوستى و تفاهم را محكم ترو اسـتـوارتـر سـازنـد و از نـقـشـه هـا و تـوطـئه هـاى دشـمـن غـدارغـافـل نـبـاشـند و به مجرد آن كه فرد يا افرادى را ديدند كه با گفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحت نمايند و اگر تاثير نكرد از اوروگـردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارند توطئه ريشه دواند كه سرچشمه رابـه آسـانـى مـى تـوان گـرفـت و مخصوصا اگر در اساتيد كسى پيدا شد كه مى خواهدانـحـراف ايـجـاد كـند او را ارشاد و اگر نشد از خود و كلاس خود طرد كنند. و اين توصيهبيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم دينى است و توطئه ها در دانشگاه ها از عمق ويژه اىبرخوردار است و هر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستند بايد مواظب توطئه ها باشند.
ولی قلوشت را بکردند بند ببردند دیوان ناهوشمند
از آنجائیکه ترجمه‌کنندگان سنگ نبشتهٔ خشایارشا اَرت را به همان صورت اَرته به زبان ایلامی و بابلی ترجمه کرده‌اند، چنین می‌نماید که ارته یک اندیشه و جهان‌بینی آریایی و ایرانی باشد و در زبان مردمان باستانی دیگر، واژهٔ مناسبی که این معنا را برساند، وجود نداشته است. همان‌طور در بند هفتم همان سنگ‌نبشته آمده است که «تو که در آینده خواهی بود اگر فکر کنی که در زندگی خرسند شوم و در هنگام مرگ خجسته (رستگار) باشم آن آئینی که اهورامزدا فرموده احترام بگذار و ارته را با فروتنی اطاعت بکن. مردی که آن قانونی که اهورامزدا برپا فرموده احترام گذارد و اهورامزدا و ارته را با فروتنی پیروی کند، هم در زندگی خرسند شود و هم در هنگام مرگ رستگار می‌گردد.» از این عبارت‌ها که خشایارشا آورده کاملاً آشکار است که منظور او از ارته یا قانون ارته همان راه راست و فرمان اهورامزداست. راه و روشی که در برابر و بر ضد ارته قرار دارد درئوگه یا دروغ است که در دورهٔ هخامنشی با معنایی که امروزه ما به این واژه می‌دهیم و تنها سخن نادرست را اراده می‌کنیم فرق دارد بدین گونه که دروغ در نزد مردم روزگار هخامنشیان معنا و مفهومی بسیار وسیعی داشته و آن شامل هرگونه کار، سخن و اندیشهٔ پلیدی بوده که بر ضد اصول ارته باشد و نظم راستین جهان و اجتماع را برهم زند.
و خلاصه در اين روايات جائى براى انگشت بند كردن نيست و اينكه بعضى از معانديننسبت مجعوليت به اين روايات داده اند و گفته اند كه اين روايات جعلى و ساختگى است ،منتهاى عناد را اعمال كرده اند و نبايد به گفته ايشان وقعى گذاشت ، مخصوصا بعضىمانند شيخ الاسلام ابن تيميه اينقدر در اين مرحله تندروى كرده كه مى گويد علما اجماع واتفاق دارند كه اين روايات ساختگى است .
محمل شکسته ناله حدی ساربان سنان ره بیکران و بند گران ناقه بی جهیز