تنه دار

معنی کلمه تنه دار در لغت نامه دهخدا

تنه دار. [ ت َ ن َ /ن ِ ] ( نف مرکب ) درخت ساقه دار. ( ناظم الاطباء ). تناور. آنکه اندامی بزرگ دارد از انسان و حیوان و گیاه.

جملاتی از کاربرد کلمه تنه دار

حارث روايت كرده كه گفت : با اميرالمؤ منين (ع ) رفتيم تا بهعاقول (نام زمينى است ) رسيد، و تنه درختى ديد كه پوستش ريخته بود و چوبش ‍ ماندهبود، پس دستش را به آن زد و فرمود: به اذن خدا سرسبز و ميوه دار (بهحال اول ) برگرد، ناگاه درخت را ديدم كه با شاخه هايش به جنبش آمد و ميوه اش گلابىبود، و چيديم ، و خورديم ، و با خود برداشتيم ، چون فردا صبح شد و صبح كرديم بازديديم سبز است ، و گلابى دارد.(87)