تماس سطح جونده
جملاتی از کاربرد کلمه تماس سطح جونده
سودهشناسی همچنین نقش مهمی در تولید بازی میکند. برای مثال، در عملیاتهای تشکیل فلز، اصطکاک، فرسایش ابزار و قدرت مورد نیاز برای کار را افزایش میدهد. این منجر به افزایش هزینههای بیشتر ناشی از جایگزینی ابزار بیشتر، از دست رفتن تحمل به عنوان تغییر ابعاد ابزار، و نیروهای بیشتری برای شکلدادن یک قطعه میشود. استفاده از مواد روانکار که تماس سطح مستقیم را به حداقل میرساند، فرسایش ابزار و نیازمندیهای قدرت را کاهش میدهد.
متداول ترین روش اندازه گیری انرژی سطح از طریق آزمایش های زاویه تماس است. در این روش، زاویه تماس سطح با چندین مایع، معمولاً آب و دیودودمتان اندازهگیری میشود. با توجه به نتایج زاویه تماس و دانستن کشش سطحی مایعات، میتوان انرژی سطح را محاسبه کرد. در عمل، این تجزیه و تحلیل بهطور خودکار توسط یک زاویه تماس سنج انجام میشود.
در این ریزشیرهای، شاره از یک لوله باریک به یک لوله بزرگتر وارد میشود. طراحی لوله بزرگتر به گونه ای است زاویه تماس سطح شاره و دیواره، بزرگتر از همین زاویه در لوله مویین شود. این اتفاق سبب افزایش نیروی مویینگی میشود و جلوی پیشروی شاره را تا هنگامی که نیروی کافی وارد نشود را میگیرد. با تنظیم این دو نیرو، میتوان شیر را بسته یا باز نمود.
هر چه طول لیف بیشتر باشد تماس سطحی آن با الیاف مجاور بیشتر و الیاف در یک نخ بهتر درگیر میشوند. در یک نخ، هر اندازه الیاف بیشتر در گیر و بهتر به دور هم تاب بخورند استحکام و یکنواختی آن نخ بهتر است؛ بنابراین طول الیاف در استحکام نخ و پارچه تأثیر فراوانی دارد.
تا تاریخ ۲۰۱۲[بروزرسانی], آشکارسازهای HPGe معمولاً از انتشار لیتیوم برای ایجاد یک تماس اهمی + n و از کاشت مدل بور برای ایجاد تماس p + استفاده میکنند. آشکارسازهای کواکسیال با تماس مرکزی n+ به عنوان آشکارسازهای نوع n شناخته میشوند، درحالی که آشکارسازهای نوع p دارای تماس مرکزی p+ هستند. ضخامت این تماسها نشان دهنده یک لایه مرده در اطراف سطح کریستال است که در آن رسوبات انرژی منجر به سیگنالهای آشکارساز نمیشود. تماس مرکزی در این آشکارسازها مخالف تماس سطحی است و باعث میشود لایه مرده در آشکارسازهای نوع n کوچکتر از لایه مرده در آشکارسازهای نوع p باشد. ضخامت لایه مرده معمولی چند صد میکرومتر برای یک لایه انتشار Li و چند دهم میکرومتر برای یک لایه کاشت B است.