[ویکی فقه] تقوا در اصلاح (قرآن). در آیات قرآن خداوند مؤمنان را به رعایت تقوا در هنگام اصلاح میان مسلمانان امر می کند. لزوم رعایت تقوا، به هنگام اصلاح میان مؤمنان و اخوت اسلامی:•«انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم واتقوا الله...:جز این نیست که همه مؤمنان با هم برادرند، پس (در تمام اختلافات) میان دو فرد یا دو گروه برادران تان اصلاح نمایید، و از خدا پروا کنید شاید مورد ترحم قرار گیرید.» ← بررسی آیه فوق در روایات اسلامی نیز روی اصلاح بین مومنین و اخوت اسلامی تاکید فراوان شده، و مخصوصا جنبه های عملی آن ارائه گردیده است که به عنوان نمونه چند حدیث پر محتوای زیر را از نظر می گذرانیم:۱- در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام آمده است:المسلم اخو المسلم، لا یظلمه، و لا یخذله، و لا یسلمه:" مسلمان برادر مسلمان است، هرگز به او ستم نمی کند، دست از یاریش بر نمی دارد، و او را در برابر حوادث تنها نمی گذارد" .۲- در حدیث دیگری از همان حضرت (صلی الله علیه وآله) نقل شده:مثل الاخوین مثل الیدین یغسل احداهما الآخر:" دو برادر دینی همانند دو دستند که هر کدام دیگری را می شوید"! (با یکدیگر کمال همکاری را دارند و عیوب هم را پاک می کنند) .۳- امام صادق (علیه السلام) می فرماید:المؤمن اخو المؤمن، کالجسد الواحد، اذا اشتکی شیئا منه وجد الم ذلک فی سائر جسده، و ارواحهما من روح واحدة:" مؤمن برادر مؤمن است، و همگی به منزله اعضاء یک پیکرند، که اگر عضوی از آن به درد آید، دیگر عضوها را نماند قرار، و ارواح همگی آنها از روح واحدی گرفته شده" .۴- در حدیث دیگری از همان امام (علیه السلام) می خوانیم:المؤمن اخو المؤمن عینه و دلیله، لا یخونه، و لا یظلمه، و لا یغشه، و لا یعده عدة فیخلفه:" مؤمن برادر مؤمن است و به منزله چشم او و راهنمای او است هرگز به او خیانت نمی کند، و ستم روا نمی دارد، با او غش و تقلب نمی کند، و هر وعده ای را به او دهد تخلف نخواهد کرد".
جملاتی از کاربرد کلمه تقوا در اصلاح
مترجم گويد: علامه طباطبائى در تفسير الميزان مى فرمايد: الذين آمنوا وكانويتقون تازه به صرف داشتن ايمان و تقوا معرفى نكرده بلكه با آوردن كتمهكانوا فهمانده كه اولياى خدا قبل از ايمان آوردن ، تقوائى مستمر داشته اند،فرموده : الذين يتقون آمنواوسپس بر اين جمله مى فهماند كه اولياى خداقبل از تحقق اين ايمان از آنان ، دائما تقوا داشته اند و معلوم است كه ايمان ابتدايى مسبوقبه تقوا نيست ، بلكه ايمان و تقوا در افراد معمولى متقاربند وبا هم پيدا مى شوند و باعكس اولياى خدا اول ايمان در آنان پيدا مى شود بعدا به تدريج داراى تقوا مى گردند،آن هم تقواى مستمر و دائمى . پس منظور از اين ايمان مرتبه ديگرى دارد، غير از آن مرتبهاول كه در افراد معمولى يافت مس شود. (102)
سوّم : آنكه بعضى از اخبار گذشته كه به توسط بعضى از علماى اعلامنقل كرديم شبهه نيست در صحّت نقل آن از ايشان . زيرا علاوه بر علوّ مقام تقوا و صدق وديانت كه داشتند، غالبا در ازمنه سابقه ، مقهور آن جماعت بودند به ملاحظه سلاطين وقت ،عادتا ممكن نيست كه خبرى از كتاب معروف ايشان يا عالم معتبرىنقل كند در كتاب خود و به آن احتجاج نمايد و كتاب خود را نشر دهد، با آن كه در آن كتابنباشد و آن عالم نگفته باشد و جمله از علماى ما را به علم و صدق و تقوا در كتب خود ذكركردند. مانند شيخ مفيد و سيّد مرتضى كراچكى و ابن شهرآشوب و نظاير ايشان ، چنانكهدر محل خود مذكور است .
سپس به خاطر اهميتى كه تقوا در ساختن زيربناى يك جامعه سالم دارد مجددا درذيل آيه ، مردم را به پرهيزكارى و تقوا دعوت مى كند منتها در اينجا جمله اى به آناضافه كرده و مى فرمايد: (از خدايى بپرهيزيد كه در نظر شما عظمت دارد و بههنگامى كه مى خواهيد چيزى از ديگرى طلب كنيد نام او را مى بريد) (و اتقوا الله الذىتسائلون به ).
(و خدا به وضع بندگانش بصير است )، و معنايش اين است كه اين فرقى كه خداىتعالى بين مؤ من و كافر گذاشته بر اساس عبث و بيهوده كارى نبوده ، چون خدابزرگتر از آن است كه كارى گزاف و بيهوده كند، بلكه در خود اين دو طايفه از مردمچيزى هست كه اين تفاوت را باعث شده ، و خدا بصير و بينا به بندگان خويش است ودليل اين تفاوت را مى داند، و آن عبارت است از وجود تقوا در مومن ، و نبود آن در كافر.
از دختران آن حضرت ، حضرت فاطمه معصومه در قم مدفون است ، و قبه و بارگاهى باعظمت دارد. ساير اولاد و سادات موسوى هر يك مشعلدار علم و تقوا در زمان خود بوده اند،كه در گوشه و كنار ايران و كشورهاى اسلامى پراكنده شده ، و در همانجا مدفونگرديده اند، روحشان شاد باد.
بـه تـعـبـيـر ديـگـر: هـدف آن اسـت كـه شـمـا بـا پـيـمـودن مـدارج تقوا در مسير يك انسانكـامـل قـرار گـيـريد و روز به روز به خدا نزديكتر شويد، همه عبادات كلاسهاى تربيتاسـت بـراى شـمـا انـسـانـهـا، قـربـانـى درس ايثار و فداكارى و گذشت و آمادگى براىشهادت در راه خدا به شما مى آموزد، و درس كمك به نيازمندان و مستمندان .
بر هر قلبى كه شيفته ى دنياست ، سكونت و جا گرفتن تقوا در آن حرام است ؛ حرام على كل قلب متوله بالدنيا اءن يسكنه التقوى . (684)
در پاسخ مى گوئيم : در اينكه كتاب و سنت رعايت تقوا در جانب علم را معتبر شمرده جاىهيچ شكى نيست ، و ليكن چنين هم نيست كه كتاب و سنت تقوا را و يا تقواى تواءم با تذكررا، طريق مستقلى براى رسيدن به حقائق قرار داده باشد طريقى جداى از طريق فكرىفطرى كه انسان در همه شؤ ون زندگيش با آن سر و كار دارد، و نمى تواند نداشتهباشد،
همانطورى كه استحضار دارند در اسلام علم وعمل تؤ امان و در كنار هم آمده لذا چنانچه علم ازعمل و تقواى فرد جدا شود آثار سوئى بهمراه دارد لطفاً شمه اى از آثار سوئى كه علمبدون تقوا در جامعه به بار مى آورد را بيان فرمايد.
يعنى تمام رسالت موسى (عليه السلام ) و ساير انبياء و مبارزات و درگيريهاى مستمرو سخت آنان ، و ناراحتيها و شدائد طاقتفرسائى كه تن به آن دادند، همه براى آن بودهاست كه فرمان خدا و اصول حق و عدالت و پاكى و تقوا در ميان همه به طوركامل اجرا گردد.