تفسیر به رای

معنی کلمه تفسیر به رای در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفسیر به رأی. تفسیر با محوریت آراء و نگرش های غیر معتبر را تفسیر به رأی گویند.
[ویکی شیعه] تفسیر به رأی. تفسیر به رأی روشی نکوهیده در فهم و تبیین قرآن کریم، از موضوعاتی است که دانشمندان از زوایای گوناگون در علوم مختلف اسلامی به آن توجه کرده اند؛ در حوزه علوم قرآنی و تفسیرپژوهی، مفسران از دیرباز پدیده تفسیر به رأی را از آفت های دانش تفسیر و فهم صحیح قرآن شمرده اند.
در منابع حدیثی و تفسیری فریقین، روایات فراوانی در نکوهش تفسیر به رأی آمده و بر این مبنا، این شیوه تفسیری ـ که در واقع تحمیل بر قرآن و تطبیق قرآن بر رأی مفسر است نه تفسیر ـ در نظر بیشتر مفسران، ناپسند و غیر معتبر شمرده شده است.
[ویکی فقه] تفسیر با محوریت آراء و نگرش های غیر معتبر را تفسیر به رأی گویند. اشخاصی در واقع از قرآن، به منظور به نتیجه رساندن اهدافشان پلی ساخته و هیچگاه در فکر تفسیر قرآن نبوده اند، احادیثی نقل شده که مردم را از تفسیر به رای برحذر داشته است.
کوتاه سخن درباره شرح حدیث من فسر القرآن برایه ... اینکه: آنچه در این حدیث مد نظر است و از نظر شرع مورد مذمت یا منع قرار گرفته، در دو نکته خلاصه می شود:اول؛ اینکه گروهی، آیه ای از قرآن را انتخاب کنند و سپس تلاش کنند تا آیه را بر دیدگاه یا عقیده و مرام و مسلک ویژه خود تطبیق دهند، تا آن عقیده یا مسلک انتخابی خویش را از این رهگذر توجیه کنند یا بر گرایش ها و عقاید مخصوص خودشان سرپوش نهند و آنها را در قالب تعابیر ویژه ای بر عامه مردم تحمیل نمایند.این چنین اشخاصی در واقع از قرآن، به منظور به نتیجه رساندن اهدافشان پلی ساخته و هیچگاه در فکر تفسیر قرآن نبوده اند، و مصداق فرمایش امام صادق (علیه السلام) که می فرماید: فیخر بها ابعد ما بین السماء و الارض یا فلیتبوا مقعده من النار... قرار گرفته اند.دوم؛ تک روی و استبداد به رای در مقام تفسیر قرآن؛ که شخص بدون توجه به شیوه اهل فن، در فهم معانی کلام و خصوصا کلام خدا سخن بگوید؛ زیرا برای دستیابی به مقصود کلام پروردگار، ابزار و شیوه هایی وجود دارد که از جمله آنها مراجعه به گفتار سلف (صحابه و تابعان) و اطلاع یافتن بر مطالب رسیده از ایشان درباره آیات، بررسی اسباب نزول و همچنین شرایطی است که وجود آنها در مفسر ضروری است. نادیده گرفتن تمامی اینها و تنها بر فهم خود تکیه کردن مخالف شیوه همه دانشمندان (پیشینیان و معاصران) است، هر آنکه استبداد رای بورزد هلاک خواهد شد و هر که به خدا نسبت دروغ دهد، از راه راست منحرف گردیده و درست به همین دلیل هر چند گاهی صواب گفته باشد، اشتباه کرده است؛ زیرا در انتخاب مسیر خطا کرده و راهی جز راه راست را پیموده است.این مسئله در دانش اصول فقه با بحث اجتهاد و مصادر فقهی و تشریعی مرتبط است و اصولیان به مناسبت بحث از میزان اعتبار اجتهاد و رأی و قیاس و استحسان در مسیر استنباط احکام شرعی، از تفسیر به رأی نیز بحث می کنند. مبحث اصولی حجیت ظواهر قرآن نیز با تفسیر به رأی مرتبط است و معمولا اخباریان مخالفان حجیت ظواهر قرآن شمرده می شوند و مستند آنان نیز بعضاً همین روایات نهی از تفسیر به رأی بوده است. در مباحث جدید کلامی نیز آن جا که بر اساس مبانی فلسفی در فهم متون و قواعد آن (هرمنوتیک) و مکانیسم معرفت دینی به مثابه یکی از معرفت های بشری، از نقش اساسی پیش دانش ها و انتظارات در فهم متن کتاب الهی و شناخت معارف دین سخن گفته می شود، مسئله تفسیر به رأی و مذموم بودن آن اهمیت می یابد.نکته مهم در بررسی تفسیر به رأی این است که بر خلاف آن چه از مفاد روایات اسلامی به دست می آید، در مصطلح بسیاری از عالمان اسلامی این موضوع دچار تحلیل ها و تبیین هایی بیگانه از مفاد روایی آن شده است که تقسیم تفسیر به رأی به دو قسم ممدوح و مذموم از این قبیل است.
منع روایی تفسیر به رای
احادیثی نقل شده که مردم را از تفسیر به رای برحذر داشته است، و ظاهر گرایان پنداشته اند که سخن گفتن درباره مفاهیم قرآن تفسیر به رای است و باید از آن اجتناب نمود، از آن رو که حقیقت امر برایشان مخفی مانده و با دقت نظر در محتوای آن ننگریسته اند. برای روشن شدن مطلب ابتدا متن احادیث را ذکر می کنیم و سپس به دقت در محتوای آن می نگریم:۱. شیخ صدوق از امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت کرده که: رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: خدای جل جلاله می فرماید: هر کس به رای و دلخواه خویش گفتار مرا تفسیر کند به من ایمان نیاورده است. ۲. همچنین از آن حضرت (علیه السلام) نقل شده که (به شخصی که مدعی وجود تناقض در قرآن بود) فرمود: مبادا که قرآن را به رای خود تفسیر نمایی، مگر اینکه از طریق دانشمندان آن را دریافت کنی؛ زیرا چه بسا آیه ای که شبیه کلام بشر است، ولی کلام خداست و تاویل آن شبیه کلام بشر نیست. ۳. از امام علی بن موسی الرضا (علیهما السّلام) روایت شده که به علی بن محمد بن جهم فرمود: کتاب خدا جل جلاله را به رای خویش تاویل نکن؛ زیرا خداوند عزوجل می فرماید: و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم؛ لا تتاول کتاب الله عزوجل برایک، فان الله عزوجل قد قال: و ما یعلم تاویله؛ ۴. ابونضر محمد بن مسعود عیاشی از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: هر کس قرآن را به رای خویش تفسیر کند هر چند درست درآید، پاداشی ندارد و اگر اشتباه کند گناه آن بر عهده اش خواهد بود. در روایت دیگری آمده است که: اگر اشتباه کند به اندازه فاصله زمین و آسمان از حقیقت دور افتاده. ۵. شهید ثانی زین الدین عاملی در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل می کند که فرمود: هرکس بدون آگاهی درباره قرآن اظهار نظر کند جایگاهش را در آتش فراهم آورده است. و نیز حضرتش فرمود: هرکس درباره قرآن از روی ناآگاهی سخن بگوید روز قیامت در حالی که دهانش با لگامی از آتش بسته شده محشور می گردد. کما اینکه فرموده است: من از امت بعد از خودم، بیشتر بر کسی خائف هستم که به قرآن روی آورد، ولی نادرست تفسیر کند.
← روایت ابن عباس
آنچه از مجموعه این احادیث به انضمام احادیث دیگر به دست می آید این است که علت منع از تفسیر به رای دو نکته است:۱. اینکه شخص در تفسیر قرآن، با هدف خودنمایی و جدل و غلبه بر خصم تفسیر نماید، چنین فردی تنها می کوشد با استناد به آیات متشابه که می تواند خواسته وی را تامین سازد نظر و رای مخصوص خودش را (خواه درست باشد و خواه نادرست) استحکام بخشد، در حالی که آیه اگر در جهت هدف او معنا نمی شد، هیچگاه آن منظور را نمی فهماند، و درست به همین دلیل است که چنین فردی هرچند در تفسیر آیه سخنی صواب هم گفته باشد پاداشی دریافت نخواهد کرد؛ زیرا وی در صدد تفسیر قرآن نبوده بلکه در پی تایید نظر خویش با هر وسیله ممکن بوده است، چنین فردی در بسیار از موارد در جست و جوی آیات متشابه به منظور تاویل آنهاست. بنابراین، نهی در حدیث مذکور، تنها شامل تاویلی می شود که به دلیلی قاطع مستند نباشد: فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تاویله. ۲. اینکه در تفسیر قرآن، بدون استناد به اصلی استوار و تنها با تکیه بر تعابیر ظاهری آیات تفسیر کند؛ چنین تفسیری سخن گفتن از روی جهل و نادانی است که بدون شک مبغوض است، خصوصا اگر چنین سخنی درباره کتاب خدا باشد، کتابی که باطل و تحریف را بدان راهی نیست، بنابراین چنین فردی نیز هر چند به معنای درست آیه هم رسیده باشد، به خاطر این عملش اجری دریافت نخواهد کرد؛ زیرا او از مسیری نادرست گام به وادی ای بس دشوار نهاده، که در چنین حالتی بسیاری از گفتار وی نادرست و گم راه کننده است و نسبت دروغ به خدا روا داشته، که امری بس عظیم و خطرناک است.در گذشته، سخن راغب اصفهانی و توضیح او در این خصوص را بیان داشتیم، همچنین آنچه را زرکشی در این باب گفته بود آوردیم که سخنان آن دو برای توضیح درباره موضوع کافی بود و با آنچه ما هم اکنون در معنای حدیث یادآور شدیم تفاوتی نداشت.ولی جلال الدین سیوطی در الاتقان از مقدمه تفسیر محمد بن سلیمان بلخی (متوفای ۶۹۸) نقل کرده که وی می گوید: درباره معنای حدیث پنج قول وجود دارد:۱. تفسیر به رای؛ یعنی تفسیر بدون آموختن علومی که تنها با وجود آنها تفسیر جایز است؛ ۲. تفسیر آیات متشابهی که جز خدا معنای آن را نمی داند؛ ۳. تفسیر کسی که در جهت تثبیت یک گرایش باطل بدان پردازد و گرایش خویش را اصل و تفسیر را تابع آن قرار دهد و تلاش کند به هر طریق ممکن تفسیر آیه را به سود گرایش خویش جهت دهد، هر چند تفسیرش ضعیف و مخالف قواعد باشد؛ ۴. تفسیر آیه به گونه ای که بدون دلیل باشد و مفسر مدعی شود آنچه از آیه فهمیده قطعا مقصود خداوند است؛ ۵. تفسیر مطابق میل و ذوق. به نظر می رسد که می توان این پنج وجه را در ضمن همان دو وجهی که ما بیان کردیم مندرج نمود؛ زیرا وجه پنجم به وجه سوم، و دو وجه دوم و چهارم به وجه اول برمی گردد. (دقت کنید)
نظر آیت الله خویی درباره تفسیر به رای
...
[ویکی شیعه] تفسیر به رأی روشی نکوهیده در فهم و تبیین قرآن کریم، از موضوعاتی است که دانشمندان از زوایای گوناگون در علوم مختلف اسلامی به آن توجه کرده اند؛ در حوزه علوم قرآنی و تفسیرپژوهی، مفسران از دیرباز پدیده تفسیر به رأی را از آفت های دانش تفسیر و فهم صحیح قرآن شمرده اند.
در منابع حدیثی و تفسیری فریقین، روایات فراوانی در نکوهش تفسیر به رأی آمده و بر این مبنا، این شیوه تفسیری ـ که در واقع تحمیل بر قرآن و تطبیق قرآن بر رأی مفسر است نه تفسیر ـ در نظر بیشتر مفسران، ناپسند و غیر معتبر شمرده شده است.
تفسیر به رأی به مثابه روشی نکوهیده در فهم و تبیین قرآن کریم از موضوعاتی است که دانشمندان از زوایای گوناگون در علوم مختلف اسلامی به آن توجه کرده اند؛ در حوزه علوم قرآنی و تفسیرپژوهی مفسران از دیرباز پدیده تفسیر به رأی را از آفت های دانش تفسیر و فهم صحیح قرآن شمرده اند. مسائل مختلفی از علوم قرآنی نیز با مسئله تفسیر به رأی پیوند دارند؛ از جمله تفسیر و تأویل قرآن، روش ها و شرایط و آداب تفسیر، محکم و متشابه و ظهر و بطن قرآن. در مبحث تفسیر و تأویل، تفسیر به رأی از آن جهت مطرح است که اصولاً حدّ و مرز معقول و مقبول تفسیر و تأویل و تفاوت این دو چیست و عمل به رأی در کدام یک متصوّر است.

جملاتی از کاربرد کلمه تفسیر به رای

مرور پیشینه و تاریخچهٔ پیشرفت فنّ تفسیر به صورت تحلیلی، باعث پی بردن به منشأ روش‌های ذکر شده در تفسیر قرآن است. پیشینهٔ تفسیر به صدر اسلام برمی‌گردد.
عطش او برای علم سیری ناپذیر بود، برای تفسیر به زیارت شاه منصور رفت و در آنجا تفسیر قرآن کریم را نزد مفسر معروف شاه منصور باباجی فرا گرفت.
اصل تفسیر به‌صورت مستقل در دسترس نیست.
در تفسیر به دو مسئله اهمیت خاص می‌داد ۱- آنچه را عموم مفسرین در تشریح الفاظ و معانی قرآن گفته‌اند از نظر دور نداشته باشد و بر خلاف آن چیزی ننویسد.
این تفسیر به زبان عربی در چهار جلد بزرگ شامل تفسیر قرآن کریم به شیوه روائی و کلامی است. مفسر پس از ذکر آیات به شرح و تفسیر و بیان غرائب آنها می‌پردازد. دو تفسیر دیگر از ابوالفتح الناصر دیلمی ذکر کرده‌اند:
این تفسیر به جهت اتقان روش در تفسیر آیات و نیز به سبب دقت مطالب و مباحث، بر بسیاری از تفاسیر بعد از خود، از جمله «تفسیر کبیر» امام فخر رازی و «منهج الصادقین» ملا فتح‌الله کاشانی تأثیرگذار بوده‌است.
پاسخی که پس از سه روز دریافت شد — جملهٔ «مگر درِ این خانه بسته‌است؟» — از سوی سیف‌الله داد و منوچهر عسگری‌نسب تفسیر به مخالفت ایشان شده و با تولید آژانس شیشه‌ای توسط این شرکت نیز مخالفت شده بود..
این تفسیر به صورت ترتیبی و از ابتدای قرآن تنظیم شده‌است. ضمناً به زبان ساده، گویا و قابل استفاده برای عموم نوشته شده و شامل همهٔ آیات قرآن کریم است. مهم‌ترین ویژگی این تفسیر، عصری و اجتماعی بودن است. ویژگی دیگر آن در پرداختن و توجه به جنبه‌های هدایتی و تربیتی آیات قرآن است.
که عقل دور بین راهست تفسیر به بعد المشرقینش کرده تعبیر
همچنین گفته شده که سکاهای تیزخود شاید در ارمنستان شرقی نشیمن داشتند؛ منطقه‌ای که با شاهنشاهی ماد هم‌مرز بود. البته این تفسیر به‌روشنی با اطلاعات هرودوت در مورد لشکرکشی‌های هخامنشیان منافات پیدا می‌کند.
برخی مؤلفان، تفسیر قرطبی را «تفسیر به رأی» دانسته‌اند، اما قرطبی در مقدمه تفسیرش فصلی را به نقل احادیث نهی از تفسیر به رأی اختصاص داده و در آن به نقد کسانی پرداخته‌است که معتقدند قرآن را فقط از طریق نقل باید تفسیر کرد. او کسانی را که با مبانی علمی صحیح و در مقاصد و اهداف شایسته از آیات الاهی بهره می‌گیرند، مشمول این احادیث ندانسته و این نهی را بر دو گروه تطبیق داده‌است: