تفاخر قوم عاد

معنی کلمه تفاخر قوم عاد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفاخر قوم عاد (قرآن). قرآن کریم به نکوهش تفاخر قوم عاد نیز پرداخته است.
قوم عاد به قدرت و نیرومندی خویش تفاخر می کردند.فاما عاد فاستکبروا فی الارض بغیر الحق وقالوا من اشد منا قوة.. اما قوم عاد بناحق در زمین تکبر ورزیدند و گفتند: «چه کسی از ما نیرومندتر است؟! » آیا نمی دانستند خداوندی که آنان را آفریده از آنها قویتر است؟ و (به خاطر این پندار) پیوسته آیات ما را انکار می کردند.آنها جمعیتی بودند که در سرزمین"احقاف" در ناحیه"حضرموت" در جنوب" جزیره عربستان" زندگی داشتند، و از نظر قدرت جسمانی، و تمکن مالی، و تمدن مادی کم نظیر بودند، قصر های زیبا و قلعه های محکم می ساختند، مخصوصا بر مکانهای مرتفع بناهایی که نشانه قدرت و وسیله خودنمایی بود بر پا می کردند، مردمانی خشن و جنگجو بودند، و این قدرت ظاهری آنها را سخت مغرور کرده بود چنان که خود را جمعیتی شکست ناپذیر و برتر از همه می پنداشتند، و به همین دلیل در برابر خدا و پیامبرشان" هود" به طغیان و سرکشی و تکذیب و انکار برخاستند.آری انسان بی مایه و کم ظرفیت هنگامی که مختصر قدرتی در خود احساس کند سر به طغیان بر می دارد، و حتی گاه از بیخردی به مبارزه با قدرت خدا برمی خیزد، و خداوند بزرگ چقدر ساده و آسان با یک اشاره عوامل حیاتشان را به عامل مرگشان تبدیل می کند، چنان که در همین ماجرای عاد در آیه بعد اضافه می کند: " سرانجام تند بادی شدید و پر صدا و هول انگیز و سرد و سخت، در روزهایی شوم و پرغبار، بر آنها فرستادیم، تا عذاب خوار کننده را در زندگی دنیا به آنها بچشانیم. کلمه" بغیر الحق" قیدی توضیحی است، چون استکبار در زمین دو جور نیست، یکی به حق و یکی به غیر حق، پس آوردن آن جز برای توضیح نمی تواند باشد

جملاتی از کاربرد کلمه تفاخر قوم عاد

و معناى آيه اين است كه به خدا سوگند هر آينه ما فرستادگان خود را بسوى امتهاى قبل از تو مانند يهود و نصارى و مجوس ، از كسانى كه منقرض نشدندمثل قوم عاد و ثمود فرستاديم ، ليكن شيطان اعمال زشتشان را برايشان زينت داد ناگزير او را پيروى كرده از فرستادگان ما اعراض نمودند، پس آن روز سرپرست ايشان شيطان بود و ايشان بر ضلالت متفق بودند وبراى ايشان در روز قيامت عذابى دردناك است .

بـه يـاد آريد كه شما را جانشينان قوم عاد فرمود و در زمين جاى گيرتان ساخت كه درزمـيـن هـاى مسطح (ودشت هاى ) آن ، قصرها مى سازيد و از كوه ها خانه ها مى تراشيد. نعمتهاى خدا را به ياد آريد و در زمين به فساد نكوشيد.(185)

بعد از آنكه حضرت هود عليه السلام چهل سالش تمام شد، خدا وحى فرمود: بسوى قوم خود برو و آنان را به يگانه پرستى من دعوت كن . قوم هود، كه همان قوم عاد بود سيزده قبيله بودند كه داراى زراعت و درخت خرماى خوب و شهرهاى آنان آبادترين بلاد عرب بودند و عمرهاى دراز و قامتهاى بلند داشتند. بالاخره سالهاىسال هدايت قوم خويش كرد فايده اى نداشت تا فرمود: شما را نفرين مى كنم ! گفتند: اى هود قوم نوح بدنى ضعيف و ناتوان داشتند، خدايان ما قوى و بدن ما هم قوى است و ازعذاب نمى ترسيم .