[ویکی فقه] تنافی دو احتمال نسخ و تخصیص در یک کلام را تعارض نسخ و تخصیص گویند. تعارض نسخ و تخصیص، از اقسام تعارض احوال لفظ، و به معنای دوران امر بین عموم ازمانی و افرادی است؛ به این بیان که هر خطابی که از سوی شارع می رسد دو ظهور دارد:۱. ظهور در عموم افرادی؛ به این معنا که یکایک افراد عام را در بر می گیرد؛۲. ظهور در عموم ازمانی؛ به این معنا که شامل تمامی زمان ها تا هنگامی که آن شریعت استمرار دارد می شود، مانند: «اکرم العلما» که هم ظهور در عموم افرادی دارد و هم در عموم ازمانی؛ یعنی بر وجوب اکرام همه علما در همه زمان ها تا زمان استمرار آن شریعت، دلالت می کند. حال اگر پس از مدتی مخصصی وارد شود، در صورتی که به ورود آن قبل از زمان حاجت یقین حاصل شود، فقط حمل بر تخصیص می شود و تنها جلوی عموم افرادی را می گیرد و کشف می کند که از اول، حکم برای همه افراد نبوده است، و در صورتی که مخصص پس از زمان حاجت صادر شود، تنها حمل بر نسخ می گردد و کاری به عموم افرادی ندارد.اما اگر دانسته نشد که خاص قبل از وقت حاجت صادر شده و یا پس از آن، هر یک از تخصیص و نسخ احتمال داده می شود، و تردید میان نسخ و تخصیص به وجود می آید. اقوال اصولیین درباره تعارض نسخ و تخصیص، نزد اصولی ها اختلاف است که آیا در این مورد، تخصیص رجحان دارد تا کلام را بر آن حمل کرده و از عموم افرادی رفع ید شود یا این که نسخ رجحان دارد تا کلام را بر آن حمل کرده و از عموم ازمانی صرف نظر گردد؛ مشهور اصولیون معتقدند ظهور عام در عموم ازمانی قوی تر بوده و بر ظهور عام در عموم افرادی مقدم می شود، پس باید از عموم افرادی دست برداشت، و از آن به «التخصیص اولی من النسخ» تعبیر می کنند. ← استدلال ۱. ↑ محمدی، علی، شرح رسائل، ج۷، ص۲۰۶. ۲. ↑ آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۴۵۰. ...
جملاتی از کاربرد کلمه تعارض نسخ و تخصیص
با گذشت زمان و بهویژه پس از سده پنجم هجری کاربرد نوشتاری و کتابت کوفی به خطوط نسخ و محقق واگذار گردید و خط ثلث نیز در کتیبهنگاری گوی سبقت را از کوفی ربود.
مقبرههای قدیمی با خطهای ممتاز رقاع، کوفی، بنایی، ثلث، نسخ و نستعلیق کندهکاری شده و تصاویری از قیچی، شانه، آینه و ابزار شغلهای در گور خفتگان بر این سنگها حک شدهاست.
این جُنگ به خط نسخ و نستعلیق راسته و چلیپا است و نسخه آقای امیری فیروز کوهی در دانشگاه تهران به شماره ۹۷۰۷ نگاه داری میشود
از نظر تشابه و مقایسه، جایگاه رقاع در مقابل خطوطی مانند نسخ و ثلث در خطوط ششگانه، شبیه به خط شکسته نستعلیق در مقابل خط نستعلیق در خوشنویسی ایرانی است.
در طراحی خط سفیر فرمها و اشکال کلیه خطوط ترسیمی از جمله کوفی، ثلث و نسخ و … مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گرفته و از آنها تا حد امکان برداشت شدهاست. این برداشتها از خطوط سنتی همراه با ریشه گرفتن از خط کرشمه و فرمها و حرکاتی که مختص خود سفیر میباشد باعث شده که این خط از ویژگیهای خاصی برخوردار شود:
نستعلیق چنانکه در تذکرهها و مُرَقَّعات و اشعار آوردهاند، از دو واژهٔ نَسْخ و تَعلیق پدید آمده است و آن را تا مدتها «نَسْخْتَعلیق» یا «نَسخِ تَعلیق» میگفتهاند. سپس بسیاریِ کاربردْ آن را در نستعلیق خلاصه کرده است. نستعلیق با وجودِ پیدایش از آمیزشِ دو خطِّ نسخ و تعلیق، تعلیق را منسوخ کرد و رونقش را انداخت و به فراموشیاش سپرد. بعضی از تذکرهنویسان و خوشنویسانِ غیرایرانی، نستعلیق را «خطِّ فارسی» نام دادهاند و اکنون در کشورهای عربی، ترکیه و مصر آن را «فارسی» و گاهی «نستعلیق» و یا «تعلیق» مینامند. حبیبُالله فَضائِلی میگوید نامِ «فارسی» با توجه به ایرانی بودنِ آفرینندگان و پرورشدهندگانش، درست است؛ اما نامِ «تعلیق» خطاست چراکه آن، خود خطّی دیگر است.
نسخهبرگردانهای نسخ خطی و مرقعات نفیس: یکی دیگر از تلاشهای انتشاراتی کتابخانهٔ مجلس چاپ عکسی نسخ و مرقعات نفیس کتابخانه است. از این دست تاکنون ۱۳ عنوان منتشر گردیدهاست. در دو سال گذشته دست کم شش اثر نفیس در این زمینه انتشار یافته که به شرح زیر است.
اولین موزه خصوصی مردمشناسی ایران با محور شناخت دشت برخوار به همت آقای مجید فروتن در فرهنگسرای ادیب برومند تأسیس گردیدهاست. این مجموعه حاوی ۱۰۰۰ قطعه شیء شامل اشیا و سفالهای اشکانی و ساسانی، آلات زندگی مردم، نسخ و کتب، آهنآلات و قفل و یراق و … میباشد.
مولانا محمد یوسف عارف کازرونی از شاعران و خوشنویسان هنرمند قرن دوازدهم هجری است. او در اواخر قرن یازدهم هجری در کازرون متولد شد و در جوانی راهی شیراز شد و علم و ادب آموخت. وی شاعری توانا و خوشنویسی زبردست بود و خطوط نسخ و ثلث و رقاع را خوش مینوشت. عارف در اواخر عمر در اصفهان ساکن شد. در این زمان افغانهای شورشی قندهار بر اصفهان دست یافتند و شاعر زندگی سختی را تا آزاد سازی اصفهان به دست نادر شاه افشار گذراند در این هنگام او به شیراز بازگشته و در آنجا درگذشت. از جمله کارهای وی میتوان به کتابت «نهج البلاغه» به خط نسخ و رقاع خوش در سال ۱۱۲۸ ه. ق؛ و کتابت «الکلم الطیب و الغیث الصیب» نوشتهٔ سید علی خان مدنی شیرازی، به خط نسخ زیبا در سال ۱۱۳۲ ه. ق اشاره کرد.
علیرضا عباسی (تبریز)، خوشنویس برجسته و استاد خوشنویسی ایرانی بود که از طرف شاه عباس صفوی به لقب شاهنواز خان ملقب گردید. وی خط نسخ و ثلث را با استادی تمام مینوشت و در خط نستعلیق شیوهای خاص داشت. این استاد بینظیر، علاوه بر مهارت کامل در نستعلیق و ثلث در انواع خطوط نسخ و محقق و رقاع و ریحان و توقیع و تعلیق نیز استاد کامل و ماهری بودهاست.