[ویکی فقه] تعارض قول و قول، تنافی میان مدلول دو سخن معصوم علیه السّلام، را می گویند. تعارض قول و قول، از اقسام تعارض سنت و سنت ، و به معنای تنافی میان سخنی از معصوم علیه السّلام و سخن دیگری از او می باشد، مثل این که معصوم علیه السّلام در روزی بگوید: نماز جمعه واجب است و روز دیگر بفرماید: واجب نیست.در تعارض بین دو قول، برخی معتقدند اگر جمع بین آن دو امکان داشته باشد، جمع می شوند و اگر امکان نداشته باشد، در صورتی که نسبت به تقدم یکی بر دیگری علم وجود داشته باشد، یکی از آن دو ناسخ دیگری خواهد بود، و اگر هیچ کدام از این دو صورت ممکن نباشد، قاعده، تساقط است. برخی دیگر می گویند: باید به سراغ مرجحات رفت و در صورت نبود آنها، به سقوط یا تخییر ، حکم داده می شود.
جملاتی از کاربرد کلمه تعارض قول و قول
امّا امام به معنا و مفهوم اصطلاحى آن نزد شيعه عبارت است از منصب خاصّ الهى كه از طرفخداى متعال به دوازده نفر كه اوّل آنان اميرالمؤمنين عليه السّلام و آخر آنان حضرت مهدىعليه السّلام است ، داده شده و قابل انتقال به ديگرى نيست و شرط آن عصمت و از خواصّآن علم به غيب و ديگر امتيازاتى است كه مربوط به ائمه اطهار عليهم السّلام مىباشد(610) و در كتب كلامى مورد بررسى قرار گرفته است و اثر مقام امامت اين استكه قول و فعل و امضاى او حجّت شرعى است همچون خودرسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه مورد استناد امّت قرار مى گيرد.
هر اندازه اى قيبله اى و فردى براى شرافت و حيثيت و انسانيت خود احترامقائل بود، به همان اندازه به قول و پيمان خود استوارى نشان مى داد.
به باور منتقدان با سفارشهایی پیاپیِ سید عبدالرحیم مولوی به مستوره برای سرودن اشعار کردی، بعید به نظر میرسد که مستوره از قول و گفته او سرپیچی نموده و شعر کردی گورانی نسروده باشد. به باور این منتقدان بعید نیست که هنوز اشعار کردیای از مستوره در زوایای منازل یا بیاضها و جُنگها و اوراق پراکندهٔ قدیمی موجود باشد.
«هرگز سعی نمیکنم برای کودکان بنویسم، موقع نوشتن هم پایهٔ واژگانی خوانندگان را در نظر نمیگیرم؛ هرچه دل تنگم میخواهد روی کاغذ میگذارم و میبینم بچهها دورم جمع شدهاند. من در نوشتن نه به پیام و نه به روانشناسی توجه نمیکنم. نوشتن برای من یک حادثهٔ درونی است که یک مطلب که به ذهنم آمده و تمام مواقع در ذهنم وجود دارد، در من درونی میشود و روی کاغذ میآید». مدیر انتشارات معین ناشر آثار مرادی کرمانی به وقت رونمایی از کتاب جدید مرادی کرمانی باعنوان «قاشق چای خوری» در سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، این اثر را کتاب خداحافظی نویسنده با دنیای نویسندگی خواند و از قول وی گفت: این کتاب آخرین کارم است و بعد از آن میخواهم قلم را ببوسم و کنار بگذارم.
امیرحسین فطانت برای مدت دو سال زندانی شد. پس از آزادی از زندان مثل بسیاری دیگر از دانشجویان؛ بازگشت او به دانشگاه مشروط به رضایت ساواک شد. بنا بر روایت کتاب «یک فنجان چای بی موقع» (نوشته امیرحسین فطانت) وی خبری را که از کرامتالله دانشیان شنیده بود، مبنی بر اینکه «قرار است در جشنواره سینمای کودک که … فرح و ولیعهد هم هستند… ولیعهد برای آزادی زندانیان سیاسی گروگان گرفته شود» - بعد از یک جنگ و جدال درونی و با علم اینکه «کرامت بالاخره دستگیر میشد. چه من میگفتم و چه نمیگفتم»، در اختیار یکی از مأموران امنیتی میگذارد و قول وی را که نامبرده «حداکثر شش ماه تا دو سال» حکم خواهد گرفت باور میکند.
((اى فرزند، اى محمد، ترا و برادرت را و هر كس را كه اين كتاب را بخواند، به آشتىو درستى در معامله با خداى عزوجل و رسول او(ص ) و حفظ و رعايت فرمان خدا ورسول كه درباره ظهور مولاى ما مهدى (ع ) بيان فرموده اند و بشارت داده اند، سفارش مىكنم ، چه قول و عمل بسيارى از مردم از نظرهاى فراوان با عقيده آنان مخالف است . مثلابارها ديده ام كه اگر بنده اى يا اسبى يا درهم و دينارى از آنان گم شود، سراپا متوجهآنان مى شوند و براى يافتن ، نهايت كوشش را بهعمل مى آورند، اما نديده ام كه كسى براى تاءخير ظهور آن حضرت و عقب افتادن اسلام وتقويت ايمان مسلمانان و قطع ريشه كافران و ستمكاران به اندازه دلبستگى به اين امورناچيز دلبسته باشد و به اندازه اى كه براى از دست دادن اين اشياء متاءثر مى گردد،متاءثر باشد. پس چنين كسانى چگونه مدعى آنند كه به حق عارفند و بهرسول او واقف و به امامت آن حضرت معتقد و چگونه ادعاى دوستى آن بزرگوار مى كنند ودرباره چگونگى هاى والاى او به مبالغه مى پردازند))(591)
و ظاهرا مراد از كلمه (امر) در جمله (فاتبعوا امر فرعون - امر فرعون را پيروىكردند) معنايى باشد اعم از قول و فعل ، همچنانكه خداى تعالى از فرعون حكايت كردهكه گفت : (ما اريكم الا ما ارى و ما اهديكم الا سبيل الرشاد)، در نتيجه كلمه (امر)منطبق مى شود بر سنت و طريقه اى كه فرعون آن را اتخاذ كرده بود و مردم را با آن امرمى كرد، و گويا آيه مورد بحث كه مى فرمايد:
در ابتدا به تعداد ۱۱۳ کوپراتیف زراعتی توسط مولدان پوست قره قول و کرم پیله تشکیل گردید.
مثل قول بوده است، اما با شعری به بحر رباعی ، چه به فارسی و چه به عربی. مراغی وجود میانخانه در این نوع تصنیف را نیز به اختیار مصنف دانسته است. عارف قزوینی آن را عین قول و غزل بهشمار آورده است و دیگران در اینباره سکوت کردهاند.۳ نوع تصنیف یاد شده بخشی از یک فرم کلانساختاری به نام نوبت مرتب بوده است که در ادامه از آن سخن خواهد رفت.
همیشه زاد ساخته دار، که چه دانی که رحیل کی خواهد بود. و بدان که از عطای خدای، جل جلاله، هیچ چیز بهتر از حکمت نبود، و حکیم کسی بود که فکر و قول و عمل او متساوی و متشابه باشد.
و ايـن جـمـله تـتـمه كلام كفار است و استفهام در آن استفهام تعجب است ، يعنى شنونده را بهتـعـجـب واداشـتن . و كلمه (جعل ) به معناى گرداندن و قرار دادن است ، و - به طورىكـه گفته اند - تصيير به حسب قول و اعتقاد و ادعا است ، نه به حسب واقع ، همچنان كهدر آيـه (و جـعلوا الملائكه الّذين هم عباد الرحمن اناثا) مؤ نث قرار دادن ملائكه به حسبادعا و اعتقاد است ، نه اينكه راستى جنس ملك را تغيير داده باشند.