تصرف داشتن

معنی کلمه تصرف داشتن در لغت نامه دهخدا

تصرف داشتن. [ ت َ ص رْ رُ ت َ ] ( مص مرکب ) مالک بودن. بدست آوردن. قدرت داشتن. ( ناظم الاطباء ) :
تصرف در مزاج عالم از فیض سخن دارم
چراغی کرده ام روشن که در هر انجمن دارم.ناصرعلی ( از آنندراج ).

معنی کلمه تصرف داشتن در فرهنگ فارسی

مالک بودن بدست آوردن

جملاتی از کاربرد کلمه تصرف داشتن

اِسْپَهْبَدانِ گیلان[الف] یا اسپهبدان آستارا نام یک شاهزاده‌نشین کوچک با حاکمانی به همین نام و به پایتختی آستارا بوده‌است. عنوان عمومی حاکمان این منطقه اسپهبد بوده که از خاندان اسپهبد اخذ شده‌است. زمان آغاز حکومت اسپهبدان نامعلوم است. کهن‌ترین آگاهی از اسپهبدان به دوران تصرف آذربایجان به دست اعراب در سال ۶۴۲ میلادی/ ۲۱ هجری بازمی‌گردد که گفته شده حاکم این منطقه، عنوان اسپهبد داشته‌است. همچنین گزارشی مبنی بر تأیید حاکمیت اسپهبدان گیلان از سوی خلیفه مسلمانان علی بن ابی‌طالب وجود دارد. تاریخ دقیق پایان کار اسپهبدان نیز همچون آغاز آن، نامعلوم است. سرگذشت تعدادی از اسپهبدان در منابع تاریخی موجود است که بر این اساس، آخرین اسپهبد شناخته شده اسپهبد شاپور است. وی در سال ۱۴۰۹ میلادی / ۸۱۱ هجری درگذشته‌است. اگرچه نام و اطلاعاتی از سرگذشت حاکمان آستارا پس اسپهبد شاپور نیز موجود است اما انتساب داشتن یا نداشتن آنان به حکومت اسپهبدان نامعلوم است. مهرانیان آستارا اصلی‌ترین دودمان حاکم بر اسپهبد بوده و پس از پایان یافتن حکومت اسپهبد نیز همچنان تسلط خود را بر سرزمین موروثی حفظ کرده و فرمان راندند. مهرانیان آستارا نیز همانند مهرانیان ارّان، خود را شاخه‌ای از خاندان مهران می‌دانستند.
پس اينكه فرمود: (الذى له ملك السموات و الارض ) - با در نظر داشتن اينكه لاماختصاص را مى رساند - اين معنا را افاده مى كند كه آسمانها و زمين مملوك خدايند، و بههيچ وجهى از وجوه از خود استقلال نداشته ، و از خدا و تصرفات او با حكمش بى نيازنيستند، و حكم در آن و اداره و گرداندن آسياى آن مختص به خداى تعالى است ، پس تنهاخدا مليك و متصرف به حكم در آن است ، آنهم متصرف على الاطلاق .