ترضی امام از راوی

معنی کلمه ترضی امام از راوی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ترضی امام از راوی، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و از اسباب مدح راوی می باشد.
مراد از "ترضی" آن است که پس از اسم راوی گفته شود "رضی الله عنه". این ترضی ممکن است از سوی امام (علیه السّلام)، مشایخ و یا اجلاء صورت بگیرد، و آن از اسباب مدح است. در مورد "ترضی امام (علیه السّلام) از راوی" چند قول است: ۱- ممکن است مفید توثیق باشد؛ ۲- به وسیله آن وثاقت و حسن راوی اثبات می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ترضی امام از راوی

سزد که یزد نوازد به بام گردون کوس به شکر آنکه رسد موکب امام از طوس
امامی کافتاب خافقینست امام از ماه تا ماهی حسینست
امام از رگ و از ریشه شان خبر دارد خلاف ما که ندانیم خود یکی ز هزار
گر نبودی صدق ورای آن امام از مسلمانی نماندی بیش نام
شربت دردت حلال باد بر آن کو خورد همچو عدوی امام از جگر خود غذا
او راجع به آشنایی خود با خمینی می‌گوید: «ابتدای آشنایی ما با امام راحل از همان نجف شروع شد؛ به این ترتیب که ماه رمضانی در مدرسه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی نزدیک به صحن مطهر، ظهرها حضرت امام اقامه جماعت می‌فرمودند. در بعضی ایام که حضرت امام از مدرسه به منزل خود واقع در خیابان قبله که امروز به شکل موزه‌ای درآمده می‌رفتند، در اثنای راه با اینکه دوست نداشتند جمعی همراه ایشان باشند، ولی بنده خیلی مواقع در معیت ایشان بودم و با همدیگر صحبت می‌کردیم. در عین جذابیت، با ابهت و قدرتمند بودند.»
O در تفسير نمونه از ((نوف بكّالى )) صحابه ى خاصّ حضرت على عليه السّلام نقل شده است كه شبى خدمت حضرت على عليه السّلام بودم . امام از بستر بلند شد و اين آيات را خواند. سپس از من پرسيد: خوابى يا بيدار؟ عرض كردم بيدارم . فرمود: خوشا به حال كسانى كه آلودگى هاى زمين را پذيرا نگشتند و در آسمان ها سير مى كنند.

خطبه نماز جمعه پيش از نماز خوانده مى شود و چون امام درجايگاه نماز قرار گرفت مىنشيند و مؤذنها در حضور او اذان مى گويند و هنگامى كه اذان پايان يافت امام بلند شده وبه خواندن خطبه و موعظه مى پردازد، و در پايان خطبه اول اندكى مى نشيند، سپس بلند مى شود و خطبه ديگر را ايراد كرده و دعا مى نمايد، سپس اذان گويان اقامه نماز مى گويند، امام از جايگاه پايين مى آيد و دو ركعت نماز جمعه گزارده و قرائت نماز را بلند مى خواند. (سنن ابى داود، ج 1، ص 651، حديث652/1080).

تا اينكه به تقاضاى يحيى ، بنابراين شد كه امام از اوسوال كند، امام رو به يحيى كرد و فرمود: به من خبر بده از مردى كه اول روز به زنى نگاه كند، حرام باشد، و وقتى كه ساعاتى از روز گذشت ، نگاه او به آن زن جايز باشد، و هنگام ظهر، نگاهش حرام باشد و هنگام عصر جايز باشد، و هنگام  غروب ، حرام باشد و آخر شب جايز باشد، و نصف شب حرام و هنگام طلوع فجر جايزباشد، بگو ندانم اين مسائل چگونه است ؟.

روزى در خانه آن حضرت آتش سوزى رخ داد (131) و زمانى ديگر يكى از فرزندان وى آسيب ديد (132) ولى تا پايان نماز، امام از آنها اطلاع نيافت .

ولى سپس از شيخ انصارى پيروى نموده و مى گويد: به احتمال قوى منظور در اين حديث جانشينى در خصوص تبليغ احكام است نه زيادتر؛ زيرا چشمگيرترين صفت پيامبر و امام از آن جهت كه پيامبر و امام اند همان تبليغ احكام است . ونيز متناسب با معرفى خلفا در متن حديث به عنوان عالم و معلّم همان خلافت در علم است .

مجلس پانزدهم ؛ مجلس حسين عليه السلام وقتى از مدينه حركت كرد. در اين مجلس مرثيه سرا حسين و شنونده ملائكه بودند و آن اين گريه بود كه وقتى امام از مدينه حركت كردند؛ گروهايى از ملائكه نشان دار كه در دست سرنيزه داشتند و بر اسب هايى ازاسب هاى بهشتى سوار بودند، به ملاقات ايشان آمدند، به امام سلام كردند و گفتند: اى حجت خدا بر خلق ، پس از جد و پدر و برادرت ! خداوند سبحان جدت را در مواقع فراوانبه واسطه ما يارى كرد، همانا كه خداوند تو را به واسطه ما يارى كند. امام به آنهاگفت : وعده ما، قبر و بارگاهم كه در آنجا به شهادت مى رسم و آن جا كربلاست ، وقتى وارد آن شدم ، نزد من آييد.

گر زلف کجت بیند امام از خم محراب جز سوره واللیل نخواند به امامت
یا امام از لطف حاجت بخش خلق عالمی کعبه گر قبله حاجت ترا خواند رواست
اگر بدانيم در 27 جاى قرآن زكات در كنار نماز آمده است و اگر بدانيم حضرت امير(عليه السلام ) انگشتر خود را در نماز به فقير داد، (حتى صبر نكرد نماز تمام شود) واگر بدانيم ارزش كمك به محرومان همچون بوسيدن كعبه و حجرالاسود است ، هرگز آنرا به ديگرى واگذار نمى كنيم و حتما مسئوليت آن را خودمان به عهده خواهيم گرفت .(گاهى ياران امام از امام مى خواستند كه حمل غذا به خانه فقرا را به آنان واگذار نمايد،ولى امامان معصوم ما نمى پذيرفتند).
2 - حفظ امام از راه پنهان داشتن نام و مكان امام مهدى(عجل الله تعالى فرجه الشريف ).
دل با ولای حجّت یزدان دَهُم امام از کید نه سپهر مخالف حذر نکرد
منظور امام از وجود دو كتاب ، يكى جفر، و ديگرى مصحف فاطمه (س ) بوده است . ومقصودش از نام هر پيغمبر، نام انبيائى است كه پيش از جدش ‍ آمده اند. اين مطلب از حديثزير فهميده مى شود.
امام از شوق آن شکل و شمایل به قوّالان دهد مزد امامت