ترس کردن

معنی کلمه ترس کردن در لغت نامه دهخدا

ترس کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیم کردن. وحشت کردن :
نه خوفی از اثر آه خسته ای خوردی
نه ترسی از گذر اشک سایلی کردی.عماد فقیه ( از آنندراج ).

معنی کلمه ترس کردن در فرهنگ فارسی

بیم کردن وحشت کردن .

جملاتی از کاربرد کلمه ترس کردن

دستورهای جدیدی برای این بازی در اختیار بازیباز قرار داده شده‌است و بازیباز می‌تواند هر مظنونی را متهم یا حتی آن را بازداشت نماید. متهم کردن به موقع مظنونین می‌تواند باعث ترس آن‌ها شده و منجر به روشن شدن اطلاعات جدیدی شود. برای بازداشت کردن مظنونان نیاز به جمع‌آوری مدارک و شواهد قوی بر اساس سه اصل مهم می‌باشد: «انگیزه، روش و فرصت عمل قاتل». بدون داشتن این مدارک بازی در حالی به پایان می‌رسد که برای بازیباز شرح می‌دهد متهم مورد نظر بازیباز چگونه از بند اتهامات رهایی یافته‌است. همچنین امکان جستجو و بررسی اشیاء نیز در بازی وجود دارد که بازیباز می‌تواند اقدام به بررسی اثر انگشت روی اشیاء کرده یا از همکار خود (سرجوخه دافی) بخواهد که عمل بررسی را انجام دهد.
اینجا تمام احساسات رایلی به جز شادی برانگیخته می‌شوند؛ یعنی ترکیبی از ترس، غم، انزجار و خشم! و تمام این‌ها در خاطرات او ثبت می‌شوند. در این میان شادی به میدان می‌آید و سعی در آرام کردن شرایط دارد و تا حدی نیز موفق می‌شود! اما در کل زندگی جدید رایلی در سان فرانسیسکو چندان باب میل او نیست و این را به راحتی از رنگ خاطرات او می‌توان فهمید!