تربیت دادن

معنی کلمه تربیت دادن در لغت نامه دهخدا

تربیت دادن. [ ت َ ی َ دَ ] ( مص مرکب ) پرورش دادن. آموختن. پروردن : تا طفل رضیع را که رشک گل ربیع بود چون صبا تربیت میداد. ( سندبادنامه ص 151 ). || تفقد کردن. برتری دادن :
اگر مسعود ناصر تربیت داد
عیاضی را به خلعتهای فاخر.انوری.

معنی کلمه تربیت دادن در فرهنگ فارسی

پرورش دادن آموختن پروردن : تا طفل را که رشک گل ربیع بود چون صبا تربیت میداد یا تفقد کردن برتری دادن .

جملاتی از کاربرد کلمه تربیت دادن

پدر آنتونی یک مخالف برده‌داری و طرفدار جنبش اعتدال بود. او که یک کوئیکر بود، در رابطه با جماعت سنتی خود مشکل داشت که او را به خاطر ازدواج با یک غیر کوئیکر سرزنش می‌کردند، و به دلیل اجازه دادن به کار یک مدرسه رقص در خانه اش از او دوری می‌کردند. او به هر حال به شرکت در جلسات کوٍئیکرها ادامه داد و حتی در اعتقاداتش رادیکال تر شد. مادر آنتونی متدیست بود و به تربیت فرزندان شان به شیوه ای تحمل پذیرتر از سنت مذهبی همسرش عمل می‌کرد. پدرشان همه آنها، دختران و پسران، را تشویق کرد تا خودکفا باشند. به آنها آموزش اصول تجارت داد و مسئولیت‌هایی را، در همان سنین پایین، به آنها واگذار کرد.
در طول جنگ جهانی دوم این لندسردویچ عمومی بود و پس از آن توسط مربیان و معلمان تربیت بدنی برای مدت طولانی به عنوان «غلبه بر حرامزاده درونی»، یعنی غلبه بر تنبلی و فقدان انضباط استفاده می‌شد. اخیراً از «حرامزاده درونی» برای بهبودی استفاده می‌شود. از کاریکاتورهای سگ برای نشان دادن کتاب‌های انگیزشی استفاده می‌شود که در آنها روش‌هایی برای مقابله با ضعف اراده تدوین شده‌است.
اما از میان پاسداران چه کسی باید برگزیده شود. کسی که «در همهٔ عمر هر خدمتی را که به صلاح جامعه بدانند با اشتیاق فراوان انجام می‌دهند و از هر کاری که به زیان جامعه باشد می‌پرهیزند.» اما چنین جوانانی را باید از کودکی تربیت کرد نخست باید تکالیفی برای آنان معین کنیم که آدمی در حین انجام دادن آن‌ها بیش از هر موقع دیگر عقاید خود را زیر پا می‌گذارد. سپس هر کدام که فراموشی به خود راه نمی‌دهد و فریب ظاهر را نمی‌خورد و همواره در عقیدهٔ خود استوار می‌ماند، انتخاب کنیم. سپس آن‌ها را به کارهای سخت بگماریم تا به رنج و مشقت بیفتند و مجبور به نبرد و مبارزه شوند. در مرحلهٔ سوم آن‌ها را در برابر عوامل فریب دهنده قرار دهیم و از این حیث نیز بیازماییم. «از میان این گروه باید آن کسی را که هم در کودکی، هم در جوانی و هم در سنین مردی از آزمایش سربلند درآمده و اصالتش آشکار شدهاست به پاسداری جامعه انتخاب کنیم و زمام کشور را به دست او بسپاریم» و بقیهٔ پاسداران بهتر است دستیار و یاور زمامداران باشند.
بیشتر شوراها افزون بر مسائل تعلیمی، به موضوعات تربیتی نیز رسیدگی می‌کردند و تصمیمات به صورت قانون ثبت می‌شد. مطالعه قانون‌های شوراها به ویژه تطبیق دادن قانون‌های ظاهراً متناقض یا تعیین اولویت میان آنها بنیان توسعه قانون کلیسایی است. قانون‌ها شامل عبارات تعلیمی و معیارهای تربیتی هستند. ارتدکس شرقی قانون‌های صرفاً تعلیمی را مطلق می‌داند و اعتقاد دارد در هر زمانی برای همه مسیحیت قابل استفاده هستند؛ در حالی که قانون‌های تربیتی منحصر به زمان و مکان خاصی هستند و ممکن است در شرایط دیگر قابل استفاده نباشند.