تخمه زده

معنی کلمه تخمه زده در لغت نامه دهخدا

تخمه زده. [ ت ُ م َ / م ِ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) کسی که مبتلی به بیماری تخمه شده باشد. ( ناظم الاطباء ): مَدیقة؛ گوسپند بیمار و تخمه زده. ( منتهی الارب ). || نانی دارای تخمه. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تخمه زده در فرهنگ فارسی

کسی که مبتلی به بیماری تخمه شده باشد . گوسپند بیمار و تخمه زده . یا نانی دارای تخمه .

جملاتی از کاربرد کلمه تخمه زده

قرآن مى گويد: پرونده هاى شما در برابر همه مردم باز خواهد شد، پيامبر اكرمصلاى اللّه عليه و آله ّز شما شكايت خواهد كرد،اعمال شما مجسّم و قهر خدا حاضر و حساب شما دقيق و راه شما باريك و قيافه هادگرگون و راه نجات بسته و اسرار شما كشف و...مى شود، كدام جادّه اى را سراغ داريد كهزار تابلو خطر زده باشند، ولى رانندگان ، مست ومشغول گفتگو و تخمه شكستن باشند و به سرعت گاز بدهند و نسبت به اين همه هشداربى تفاوت باشند؟
وصل تو جان دل شده را مایه ی حیات هجر تو حلق غم زده را تخمه ی کبست