تبری بت پرستان

معنی کلمه تبری بت پرستان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تبری بت پرستان (قرآن). بت پرستان و مشرکان در قیامت از یکدیگر تبری و بیزاری می جویند.
بت پرستان قوم ابراهیم در قیامت از یکدیگر تبری می جویند:و ابرهیم... • وقال انما اتخذتم من دون الله اوثـنا... ثم یوم القیـمة یکفر بعضکم ببعض ویلعن بعضکم بعضا...ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم ... (ابراهیم) گفت: «شما غیر از خدا بتهایی برای خود انتخاب کرده اید... سپس روز قیامت از یکدیگر بیزاری می جویید و یکدیگر را لعن می کنید... . در روایتی از امام صادق علیه السّلام ضمن بیان پنج معنا برای کفر، کفر در آیه مزبور به برائت تفسیر شده است. بعد از جمله انما اتخذتم... فرمود: ثم یوم القیامة یکفر بعضکم ببعض و یلعن بعضکم بعضا، و به این وسیله سرانجام بت پرستی را به علت مودت که باطن و واقعیت آن است بیان نمود، تا بدانند آن علاقه های اجتماعی که وادارشان کرد به اینکه تن به بت پرستی دهند به زودی واقعیت خود را نشان داده، در روزی که باطن هر چیز بیرون می افتد، به صورت دشمنی و نفرت از یکدیگر جلوه می کند. آری مشرکین به خاطر رسیدن به این متاع قلیل و این سود بی ارزش متوسل به شرک شدند، که بزرگترین ظلم ها و هلاک کننده ترین گناهان است، و آن وقت بر این بت پرستی اتفاق کردند، لیکن به زودی حقیقت عملشان برایشان ظاهر می شود، و وبال آن گردن گیرشان می گردد، و در نتیجه از یکدیگر بیزار می شوند، و جرم را به گردن یکدیگر می اندازند. و مراد از اینکه فرمود: به یکدیگر کفر می ورزند، این است که، این عابد و معبودها، یکدیگر را تکفیر می کنند، خدایان دروغی به ایشان کفر می ورزند، یعنی از ایشان بیزاری می جویند، هم چنان که قرآن کریم در جای دیگر فرموده: سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا، به زودی خدایان دروغی به عبادت بت پرستان کفر می ورزند، و به ضدیت علیه آنان قیام می کنند. و نیز فرمود: و یوم القیامة یکفرون بشرککم. روز قیامت همین بتها به شرک شما کفر می ورزند. و این معنا را درباره هر متبوعی نسبت به تابع خود بیان کرده، و فرموده: اذ تبرا الذین اتبعوا من الذین اتبعوا و راوا العذاب و تقطعت بهم الاسباب" و مراد از لعن یکدیگر این است که: این عده آن عده را لعن می کنند، هم چنان که باز قرآن کریم می فرماید: کلما دخلت امة لعنت اختها.

جملاتی از کاربرد کلمه تبری بت پرستان

اسلام با سرعت تمام پيشرفت مى كرد ولى با اين حال بت پرستان قريش و طوايف يهود حجاز از كارشكنى و ماجراجويى هيچگونه فروگذارى نمى كردند و به دستيارى گروه منافقين كه در داخل جمعيت مسلمانان بودند و به هيچ سمت خاصى شناخته نمى شدند هر روز مصيبت تازهاى براى مسلمانان به وجود مى آوردند، تا بالا خره كار به جنگ كشيد و جنگ هاى بسيارى ميان اسلام و وثنيت عرب و يهود اتفاق افتاد كه در اغلب آنها پيروزى با لشگر اسلام بود. شماره اين جنگ ها به هشتاد و چند جنگ بزرگ و كوچك مى رسد و در همه جنگ هاى بزرگ مانند جنگ بدر و احد و خندق و خيبر و غير آنها پيغمبراكرم صلّى اللّه عليه و آله وسلّم شخصا حاضر معركه جنگ مى شد و در همه جنگهاى خونين بزرگ و بسيارى از جنگهاى كوچك ، گوى پيروزى به دست على عليه السّلام ربوده مى شد و تنها كسى بود كه هرگز در جنگى از آن همه جنگ ها پا به عقب نگذاشت و در همه اين جنگ ها كه در مدت دهسال پس از هجرت درگرفت از مسلمانان كمتر از دويست و از كفار كمتر از هزار تن كشته شده است .

گرد شمعِ رخ بتی دیدم بت پرستان به سان پروانه
بوی مشک از سر زلف تو به چین آوردند بت پرستان ختا روی به دین آوردند

در اين كه چرا در اين آيه به معبودهاى بت پرستان (عباد) كه جمع (عبد) به معنى بنده است اطلاق شده در حالى كه عبد را به موجود زنده مى گويند، تفسيرهاى متعددى وجود دارد.

ز خوبی پیش سنگ او همیشه کند چون بت پرستان سجده شیشه
بت پرستان که بت پرستیدند به گمانشان که درکلیسائی
اشاره به معتقدات بت پرستان درباره خداى سبحان و ارباب و آلهه
رگ بدسگالان درو جوی خون پی بت پرستان درو خیزران

نخست در برابر عقائد و ادعاهاى دور از منطق مشركان و بت پرستان ، خداوند به پيامبرش دستور مى دهد كه بگو پروردگار من مرا به راه راست كه نزديكترين راه ها است هدايت كرده است (اين راه راست همان جاده توحيد و يكتاپرستى و در هم كوبيدن آئين شرك و بتپرستى است ) (قل اننى هدانى ربى الى صراط مستقيم ).

چون شاهد است ساقی، یکسو نهیم توبه در کوی بت پرستان تقوی فساد باشد
(هم ) به بت پرستان و مشركان بر مى گردد، يعنى گروهى از آنها بقدرى لجوج ومتعصبند كه هر چه آنها را دعوت به توحيد كنيد، تسليم نمى شوند.

يا از اين نظر است كه بت پرستان سنگ و چوبها را مظهر وسمبل موجودات علوى (فرشتگان و ارواح انبياء) ميدانستند

چون جهودان ساحرش می خواندند بت پرستان شاعرش می خواندند

عیشهای بت پرستان تلخ کردی چون کبست روزهای دشمنان دین سیه کردی چو قار

كسى كه به هيچ يك از اين مراتب سه گانه (استعانت ،توكل ، تفويض ) راه نيافت ، در وسط جاده دين نيست ، بلكه در حاشيه آن و در لبهپرتگاه و در معرض سقوط از دين است به گونه اى كه اگر نفعى به او رسيد در دين مى ماند و اگر نفعى نبرد يا اندك آسيبى ديد، از دين دست مى شويد: و من الناس منيعبد الله على حرف فان اءصابه خير اطماءن به و ان اءصابته فتنة انقلب على وجههخسر الدنيا و الاخرة (938) او دين را براى تاءمين دنياى خود مى خواهد، نه براىآخرت و نه براى دنيايى حسن تا بگويد: (ربنا اتنا فى الدنيا حسنة ) (939)، بلكه مى گويد: (ربنا اتنا فى الدنيا) (940) . پس اگر نفعى عايدش نشد، هم دنيا را ازدست مى دهد و هم آخرت را؛ همانند بت پرستان حجاز كه به جهان آخرت عقيده نداشتند و بتها را نيز تنها براى شفاعت نزد خدا، در جهت بهره ورى از دنيا عبادت مى كردند، نه براى شفاعتى در جهت بهره هاى اخروى و معنوى ؛ زيرا به آخرت معتقد نبودند .

تولد فرزند بويژه اگر پسر بود با برپايى بزمى طى مراسم جشن و سرور و دادن صدقات همراه بود هنگام نامگذارى فرزند دقت مى كردند تا نام هايى را كه بت پرستان بكار مى بردند بر فرزند خود ننهند. فرزند مى بايست از پدر فرمان ببرد تعليم و تربيت پسران جوان بر عهده مادر بود، اگر مادر درمى گذشت ، اين وظيفه بر گردن عمه يا دختر بزرگ خانواده بود.

و ضمير جمعى كه در (كبكبوا فيهاهم ) است به اصنام بر مى گردد، به دليل آيه (انكم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنم ) كه بت پرستان و بتهاى ايشان راهيزم جهنم خوانده است و اينان يكى از سه طايف هاى هستند كه آيه شريفه درباره آنان فرموده كه به رو در جهنم ميافتد، طايفه دوم آنان ، غاوون هستند كه گفتيم در سوره حجرآيه 45 درباره شان

بتی کام روان بت پرستان بغمزه درد جان تندرستان
سند و هند از بت پرستان کرد پاک رفت ازین سوتا بدریای روان

اشـاره بـه اينكه تمام انبياى الهى دعوت به توحيد كرده اند، و همگى به طور قاطع بت پرستى را محكوم نموده اند، بنابراين پيامبر اسلام در مخالفتش با بتها كار بى سابقه اى انـجـام نـداده ، بـلكه سنت هميشگى انبيا را احيا نموده است ، اين بت پرستان و مشركانند كه بر خلاف مكتب تمام انبيا گام برمى دارند.