تازه کند باغچه ب

معنی کلمه تازه کند باغچه ب در لغت نامه دهخدا

تازه کند باغچه بلاغی. [ زَ ک َ دِ چ َ ب ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر است که در 35هزارگزی شمال مشکین شهر و 17هزارگزی شوسه گرمی - اردبیل واقع است.کوهستانی و معتدل است و 60 تن سکنه دارد، شیعه ، ترکی. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

جملاتی از کاربرد کلمه تازه کند باغچه ب

دعوت کفرم کند موی تو هر ساعتی تازه کند هر نفس روی تو ایمان دل
زنار لاله و نور شکوفه تازه کند به جلوه گاه چمن شیوه تجلی را
بهار تازه کند داغ تخم سوخته را ز می شکفته نگردد دماغ سوختگان
آن می‌که چو با مزاج سازد جان تازه کند جگر نوازد
بلبل فراز منبرِ سرو آمده است تا در نشر خطبه تازه کند نامِ نوبهار
جز تُرکِ من که تازه کند مشق تُرکتاز در عهدِ او نماند دگر تُرکتاز کن
صُنعِ تو در این جوفِ گِل‌آلودهٔ دلگیر از آبِ روان تازه کند گلشن و احیا
تپه چایلی دره مربوط به هزاره دوم و اول قبل از میلاد - سده‌های اولیه دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان مراغه، بخش مرکزی، دهستان سراجوی شمالی، روستای تازه کند قاسم خان واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۲۲۶۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.