تازه کند اغ زیار

معنی کلمه تازه کند اغ زیار در لغت نامه دهخدا

( تازه کند آغ زیار••• ) تازه کند آغ زیارت. [ زَ ک َ دِ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه است که در 21500گزی شمال باختری قره آغاج و 15هزارگزی جنوب شوسه مراغه به میانه واقع است. کوهستانی و معتدل است و 295 تن سکنه دارد،شیعه ، ترکی. آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات ، چغندر، بزرک. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی آن جاجیم بافی. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

جملاتی از کاربرد کلمه تازه کند اغ زیار

دماغ اهلی مسکین بسوزد آتش غم ببخش جرعه خود تا دماغ تازه کند
بر سینه خود یار نهد سینه ما را تا تازه کند حسرت دیرینه ما را
روستای تازه کند بالکان دارای کوه‌های بسیار زیبا و سر به فلک کشیده هست و همچنین یک قلعه تاریخی بنام قزلارقلعه سی دارد که دارای راه‌های تونلی و مخفی می‌باشد.[نیازمند منبع]
باد صبا هر نفس تازه کند جان من کز نفسش می دمد بوی گلستان من
چو لاله دامن صحرا گرفته ام بی دوست که داغ حسرت من گشت باغ تازه کند
گه گه، که دلش بگیرد از کاخ جان تازه کند به سبزی شاخ
آمد بت میخانه تا خانه برد ما را بنمود بهار نو تا تازه کند ما را
عنایت نظر او جوان و تازه کند جهان پیر وکهن را به ماه فروردین
ز داغ سینه من آب وتاب دیگر یافت که تازه رویی گل جان باغ تازه کند
مرغی که در خزانش از این دست لحنهاست خود چون بود چو تازه کند نو بهار دست